کتابخانه یاس 📚

درباره بلاگ
کتابخانه یاس 📚

"کتابخانه یاس" بریده هایی است، از کتاب هایِ خوبی که خوانده ام! (ممکن است با تمامِ عقائدی که در کتابی عنوان میشود، موافق نباشم! و صرفا به دلیلِ خوب بودنِ اکثرِ مطالبِ کتاب، آن را معرفی کنم!)

+ من مسئولیتی در قبالِ تفکر و عقیده ی نویسندگان، خارج از دنیای کتاب ها ندارم!

آیدی اینستاگرام: fatemeh.mortazavinia

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
۰۶ اسفند ۹۸ ، ۱۶:۳۲

بندگانِ پروردگار

وقتی به چند قدمی عباس و برادرانش رسیدم، برای لحظاتی، دست از کار کشیدند. «سلام و درود خدا بر عباس فرزند علی و برادرانِ والا قدرش.»

«سلام بر بندۀ خدا و میهمان ما که حبیب خداست. خوش آمدی.»

خدایا، چقدر این جوانمردان، زیباروی، مهربان، کریم، مؤدب و میهمان نوازند. تا به حال، کسی با این مایه مهربانی و احترام با من سخن نگفته بود. در طول عمر، هرگز کسی با نگاه از من میزبانی نکرده بود و هرگز طعم و لذت میهمانی نگاه را درک نکرده بودم. برای اولین بار بود که احساس می کردم انسانم و درخور احترام. آه، نکند مرا فردی آزاد پنداشته اند که چنین مهربانانه با من سخن می گویند؟ باید این اشتباه را اصلاح کنم. «من «کزمان» بندۀ «عبدالله بن ابی مُحلّ»، دایی زادۀ شما والا تباران هستم.»

عباس با مهربانی زیر بازویم را گرفت و با لبخند گفت: «همۀ ما بندگان پروردگاریم و آن که پرهیزگارتر است، نزد خدا گرامی تر است. باید خسته باشی و نیازمند پذیرایی و استراحت. بیا تا به خیمه گاه برویم.»

 

+ ماه به روایت آه - ابوالفضل زرویی نصرآباد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی