دریایِ دانش
مردی نزد ابوبکر خلیفه رفت و گفت: "من در حال احرام چند تخم از تخم های شترمرغ را پخته و خورده ام، اکنون بگو تکلیف من چیست و چه چیزی بر من واجب است؟"
ابوبکر نتوانست پاسخ او را بدهد، او را به عمر راهنمایی کرد. عمر نیز درمانده شد، او را عبدالرحمن راهنمایی نمود، او نیز در پاسخ مرد به گِل نشست و چون جملگی مغموم شدند و درمانده، عرب را به دریای دانش زکی، باب علم نبی، امیرالمؤمنین علی علیه السلام راهنمایی کردند و چون عرب به نزد امیر آمد، حضرت به حسنین اشاره کرد و فرمود: "از این دو پسر، از هر کدام که خواستی سؤال کن!"
حسن رو به آن مرد عرب گفت: "تو را شتری هست؟"
عرب گفت: "آری."
حسن گفت: "به عدد تخم های شترمرغی که خورده ای شترهای ماده را با شترهای نر جفت گیری کن و هر عدد بچه شتری که از آن دو پیدا شد، آن ها را به خانه کعبه هدیه کن!"
امیرالمؤمنین به امتحان رو به فرزند خود گفت: "پسرم! شتران گاهی بچه می اندازند و یا بچه مرده به دنیا می آورند؟"
حسن گفت: "پدر جان اگر شتران گاهی بچه انداخته و یا بچه مرده به دنیا می آورند، تخم مرغان نیز گاهی فاسد و بی خاصیت می شود!"
+ عشق در برابر عشق - امید کوره چی