ظهور رسول الله
به مردم فرمود: «بدانید که خدا را نه آغازی است نه پایانی. همه چیز را با کلمه ی خود پدید آورده است. نه دیده می شود نه به فهم بشر در می آید. جسم نیست، مرکب نیست، تغییرناپذیر و نامحدود است. بی نهایت است، بی نیاز است، نه می خورد نه می خوابد نه بر او نقصی وارد می آید. و همه جا هست. اوست که زنده می کند، شفا می بخشد و می میراند.»
و دست هایش را به آسمان بلند کرد و گفت: «خداوندا، تو می دانی که من به آنچه گفتم، ایمان دارم، این روز شاهد من در روز جزا خواهد بود.»
و به مردم گفت: «و شما گمراهان، توبه کنید و ایمان بیاورید که عیسی بشری است فانی. از مشتی گِل سرشته شده است. آغاز داشته است و انجامی دارد. اگر شفا می بخشد، به خواست خداوند قدوس است، وگرنه او خود قادر به آفریدن مگسی نیز نیست.»
پس از این سخن، کاهن اعظم، پیلاطس و هیرودیس با خشنودی از استاد تشکر کردند، زیرا اعتراف صریح او به بنده بودن، فتنه ای را فرو خواباند که شیطان برپا کرده بود، اما استاد با اندوه گفت: «بدانید از همان جا که نور می جویید، تاریکی روی خواهد آورد. تنها تسلای دل من ظهور رسول الله است که عقاید باطل را درباره ی من آشکار خوهد کرد.»
+ موسای عیسی - علی مؤذنی