عَلَم
"آن آهن سرد بی خاصیت را برای چه بلند می کنید؟ از این آهن سرد کاری برنمی آید."
ترجیع بند حرف های آقای جوادی همین جمله بود. آهن سرد که می گفت منظورش علم بود. علم ها نماد تکیه ها و طایفه ها بودند. عظمت هر طایفه به علم آن بود. هر چه طایفه بزرگ تر، علمش هم باشکوه تر. روز عاشورا علم ها را راه می انداختند و از حسینیه ای به حسینیه ی دیگر می رفتند. دسته ی هر طایفه از صبح راه می افتاد و به همه ی تکیه های طایفه های دیگر شهر سر می زد تا عصر که برمی گشت به تکیه ی خودش و دسته روی تمام می شد. وسط تکیه ها مردان قدرتمند هر طایفه علم ها را بلند می کردند و می گرداندند. کسانی که حاجتی داشتند، می رفتند به علم ها دست می کشیدند یا سرشان را خم می کردند و از زیر علم ها رد می شدند. آقای جوادی مخالف سفت و سخت علم ها بود و هر سال در مذمت علم ها صحبت می کرد اما کسی گوشش بدهکار نبود. درست مثل مقلدان آیت الله بروجردی که در مقابل مخالفت مرجع علی الاطلاق شیعیان جهان با طبل و شیپور و سنج در روز عاشورا گفتند که ما همه ی روزهای سال را مقلد شماییم به جز روز عاشورا.
+ کآشوب - دبیر مجموعه: نفیسه مرشدزاده