همین جا بمان عباس!
سرت را بالا بگیر عباس! تو کنار حسن ایستاده ای. تو در آستانه عرشی! حسن، اسم رمز پرواز عرشیان است عباس! سینه زخمی و التیام ناپذیر او انباره ای از دردهای ناگفتنی است. او بیش از همه در داغ مادر، داغدیده است! می دانی؛ او با چشمان خود چادر خاکی فاطمه را دیده است. سیلی را، غلاف را، و بی شرمی چشمان غاصبان را هم دیده است. او داغ دیده است عباس! شقایق تفسیر سینه سوخته اوست؛ و این درد را تو بهتر از همه می فهمی. پسر علی باشی و ناموس تو را در میان کوچه ها هتک حرمت کنند و تو ... همین جا بمان عباس. شانه به شانه حسن. اگر عطر یاس را می خواهی و می طلبی، به چشمان این برادر مظلوم بنگر. هر بار که چشمانش می جوشد، مرثیه مادر زمزمه می شود و هر بار که این چشمه آسمانی اشک واره می سراید، دل زینب آتش می گیرد. از این نفس های حسن متبرک شو عباس! این نفس ها روزی در دفاع از مادر به شماره افتاده بود. همین جا بمان عباس!
+ ماه تمام من - مرتضی اهوز