لا اله الا الله و قبولِ ولایت
ابوالحسن می گوید: «حدیث کرد مرا پدرم موسی کاظم از پدرش جعفر صادق از پدرش محمدباقر از پدرش علی زین العابدین از پدرش حسین – شهید کربلا – از پدرش علی بن ابی طالب که گفت: «عزیزم و نور چشمانم، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «جبرئیل حدیث کرد مرا و گفت شنیدم پروردگار – سبحانه و تعالی – می فرماید کلمه "لا اله الّا الله" دژ و قلعه من است. هر کس که آن را بگوید، به قلعه من وارد شده است و آنکه به قلعه من وارد شود، از عذاب من ایمن و آسوده است.»
می بینم که ابوزرعه و محمّد بن اسلم و چندین صد نفر این حدیث را یادداشت می کنند. همه گمان می کنند که حرف های ابوالحسن تمام شده و چهره اش در پس پرده کجاوه پنهان خواهد شد؛ ولی ابوالحسن ادامه می دهد: امّا گفتن لا اله الّا الله شرایطی دارد. قبول ولایت و سرپرستی من که امام معصوم و فرزند رسول خدا هستم، مهم ترین شرط آن است.»
+ سفرنامه ای که گم شد - فریبا کلهر