کتابخانه یاس 📚

درباره بلاگ
کتابخانه یاس 📚

"کتابخانه یاس" بریده هایی است، از کتاب هایِ خوبی که خوانده ام! (ممکن است با تمامِ عقائدی که در کتابی عنوان میشود، موافق نباشم! و صرفا به دلیلِ خوب بودنِ اکثرِ مطالبِ کتاب، آن را معرفی کنم!)

+ من مسئولیتی در قبالِ تفکر و عقیده ی نویسندگان، خارج از دنیای کتاب ها ندارم!

آیدی اینستاگرام: fatemeh.mortazavinia

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
۲۸ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۰۰

بر حق بودن

شیعه ها آن قدر به بر حق بودنشان اعتماد داشتند که برایم چیزی را توضیح ندادند. گفتند خودت مطالعه کن و ببین کدام حق است. یعنی به حرف و باورشان اطمینان داشتند. نمی خواستند چیزی را وارونه جلوه بدهند. حس کردم شیعیان بیشتر مطابق قرآن حرف می زنند و آنجا بود که اولین جرقه توی دلم زده شد.

 

+ تولد در توکیو - به کوشش حامد علی بیگی

فاطمه مرتضوی نیا
۲۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۰۰

محکم باش!

یک بار وقتی داشتم نماز می خواندم مادرم در را باز کرد و آمد داخل. چند تکه نمک آورده بود و دور بر سجاده ام گذاشتشان. بودایی ها اعتقاد دارند نمک جن و شیطان را از انسان دور می کند. مادرم فکر می کردم اسلام آوردن من کار شیطان است. فکر می کرد جن رفته توی جلدم. اینکه اطرافیانم تغییراتم را درک نمی کردند و باور نمی کردند من از روی منطق و تحقیق اسلام را پذیرفته ام و چنین واکنش های مسخره ای نشان می دادند عذاب آور بود. وقتی پدر و مادر خودت درکت نمی کنند دیگر چه توقع از بقیه. ولی اینها همه در برابر چیزی که به دست آورده بودم اهمیتی نداشت. من دیگر برای زندگی کردنم هدف داشتم، برنامه داشتم. چیزی که قبلا نداشتم. همین بهم روحیه می داد. به خودم می گفتم محکم باش آتسوکو. کم نیاور... خم نشو. خدا تو را می بیند. خدا از تو حمایت می کند. پس مقاومت کن. خدا یاری ات می کند.

 

+ تولد در توکیو - به کوشش حامد علی بیگی

فاطمه مرتضوی نیا
۲۶ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۰۰

لالایی

با اینکه از قرآن چیزی نمی فهمیدم و معنایش را متوجه نمی شدم همین صوت تنها برایم عین لالایی بود. آرامم می کرد. هر وقت به فکر خودکشی می افتادم کافی بود هندزفری را فرو کنم توی گوشم و قرآن را پلی کنم. همان موقع آرامش سر تا پایم را فرا می گرفت. به یک عالم دیگر می رفتم. حس پوچی درونم از بین می رفت. احساس قدرت می کردم. انگار پشتوانه ای داشته باشم.

 

+ تولد در توکیو - به کوشش حامد علی بیگی

فاطمه مرتضوی نیا
۲۵ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۰۶

دینِ دست نخورده

یکی از زیبایی های اسلام که چشمم را گرفت دست نخورده بودن اسلام بود. مسیحی ها خودشان می دانند و قبول دارند دینشان تحریف شده. بودایی ها هم همین طور. بوداییت این قدر تحریف شده که الآن انوع و اقسامی پیدا کرده. بوداییت ژاپنی، بوداییت چینی، بوداییت تایلندی و... بودا قبل از مرگش به شاگردانش سفارش کرده بود از من مجسمه ای نسازید، ولی الآن هرجا بروید از بودا مجسمه ای گذاشته اند. هر کدامش هم یک شکلی است. ولی اسلام این طور نیست. بسیاری از سنت های اسلام همان چیزی است که زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هم بود. مسلمان ها همان طوری نماز می خوانند که پیامبر نماز می خواند. همان طوری وضو می گیرند که پیامبر وضو می گرفت. متن قرآن همان چیزی است که بر پیامبر نازل شد و این خیلی زیباست.

 

+ تولد در توکیو - به کوشش حامد علی بیگی

فاطمه مرتضوی نیا

هفته های گذشته زیاد به دیدن امام جماعت مسجد رفت. نسخه ای از قرآن را گرفته بود و آن را در خانۀ والدینش گذاشته و هر بار چند صفحه از آن را می خواند. بعد دنبال معنایشان می گشت و به آن ها فکر می کرد و همیشه با این کار حسی غریب تمام وجودش را تسخیر می کرد. نگاهش به مسائل تغییر کرده و تفکرش نسبت به اسلام دگرگون شده بود تا جایی که این موضوع تماما ذهنش را به خود مشغول کرد و بخش زیادی از گرایش های آن را تغییر داد. اوایل متوجه نبود تا چه حد تحت تأثیر قرآن و آموخته هایش از امام قرار می گیرد اما آن شب ناگهان به خودش آمد و دید به بهشت و جهنم و حساب و کتاب فکر می کند. برای اولین بار از زاویۀ جدیدی به موضوع فکر کرد چون چنین عقایدی در دین یهود وجود نداشت. حتی این عقاید را «افکار انجیلی» جعلی و بدون پایه و اساس می دانست، ولی باز هم به نظرش عاقلانه نبود انسان بیهوده خلق شود و بیهوده بمیرد و بابت کارهایی که کرده مجازات نشود یا برای عباداتش پاداش نگیرد. سرنوشت انسان نمی تواند عدم باشد!

 

+ آن دختر یهودی - خوله حمدی - اسماء خواجه زاده

فاطمه مرتضوی نیا
۲۹ آبان ۹۹ ، ۰۷:۴۳

اسلام در شبه جزیرۀ عربستان

لبۀ تخت نشست و از او پرسید: «می خواهم بدانم چرا دین اسلام در شبه جزیرۀ عربستان نازل شده و مثل همۀ انبیای سابق بر بنی اسرائیل نازل نشده؟»

ندی با اطمینان گفت: «وقتی اسلام ظهور کرد شبه جزیرۀ عربستان عقب مانده ترین نقطۀ زمین بود. مردم آن ثروتی نداشتند و جامعۀ آن ها قلمرو قدرتمندی مثل امپراتوری فارس یا رم نبود بلکه فقط قبایلی پراکنده بودند که با تعصب قبیله ای گرد هم جمع شده بودند و از راه جنگ و تجارت و چوپانی زندگی شان را می گذراندند. به همین دلیل بعثت پیامبر از این نقطۀ زمین به خودی خود معجزه به شمار می آمد! و تبدیل قبیله هایی که با هم دشمن بودند به امتی متحد و پیرو یک نفر و در مرحلۀ بعد صعود از ضعف به قدرت و گسترش دعوت به نقاط مختلف جهان موفقیت بزرگی حساب می شد؛ اما بنی اسرائیل؛ خداوند آن ها را برای اینکه قبلاً انبیا را کشته بودند مجازات کرد و خاتم پیامبران را از امت دیگری برگزید.»

 

+ آن دختر یهودی - خوله حمدی - اسماء خواجه زاده

فاطمه مرتضوی نیا

«اسلام فقط منحصر به نظرات و رفتار کسانی که به اسم اسلام حرف می زنند نیست و تجاوزها و حملات زیادی صورت گرفته که در اسلام هیچ پایه و اساسی ندارد، درست مثل این حملات تروریستی. از نظر اسلام این عملیات انتحاری که به ملت های مؤمن حمله می کند و توریست ها را می ترساند جنایتکارانه است، همان طور که همۀ منابع انسانی آن ها را مجرم می دانند.»

 

+ آن دختر یهودی - خوله حمدی - اسماء خواجه زاده

فاطمه مرتضوی نیا
۲۷ آبان ۹۹ ، ۰۷:۳۹

مصیبتِ دین

«مصیبتی بزرگ تر از مصیبت دین وجود ندارد.»

 

+ آن دختر یهودی - خوله حمدی - اسماء خواجه زاده

فاطمه مرتضوی نیا
۲۶ آبان ۹۹ ، ۰۸:۰۰

اسلام

«میشل! این طور دربارۀ اسلام قضاوت نکن! تو رفتار مسلمانان را نبین و به تعالیم دین اسلام نگاه کن! تو بیشتر از من می دانی که اسلام بر پایۀ اخلاق نیکو، نظم، امانت داری، درستکاری و نظافت استوار است. اسلام از همۀ این آدم ها مبراست. از دروغ گو و رشوه گیر و فریب کار و ظالم و مسرف! من اسلام را انتخاب کردم چون خودم را در آن دیدم و نپرسیدم «بقیۀ مسلمانان چه!»»

 

+ آن دختر یهودی - خوله حمدی - اسماء خواجه زاده

فاطمه مرتضوی نیا
۲۵ آبان ۹۹ ، ۰۸:۰۰

اخلاقِ قرآن

قوانین نماز جماعت باید در زندگی اجتماعی مسلمانان تأثیر بگذارد. یاد حرف های احمد افتاد: «نگذار مسلمانان تو را از اسلام متنفر کنند. آن ها تعالیم اسلام را متفاوت اجرا می کنند. تو فقط به اخلاق رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نگاه کن. در میان تمام انسان ها اخلاق او اخلاق قرآن است.»

 

+ آن دختر یهودی - خوله حمدی - اسماء خواجه زاده

فاطمه مرتضوی نیا