پادشاهِ روی زمین
انسان تا خدا را دارد پادشاه روی زمین است.
+ 7 ج ن - امید کوره چی
انسان تا خدا را دارد پادشاه روی زمین است.
+ 7 ج ن - امید کوره چی
فکرش را بکن؛ روزگاری زمین و هفت فلک اطراف آن همگی تحت تسلط جن ها بود، تا این که نسل انسان در زمین پا گرفت، جن ها که تاب تحمل رقیب را نداشتند شروع به از بین بردن انسان ها کردند، تا این که خداوند به پریان که ذاتشان از آب بود فرمان داد تا از انسان حفاظت کنند، پریان در عمق شور اقیانوس ها سکنی گرفته بودند و انسان را از حمله های جن ها حفظ کردند، اما جن ها با شرارت از نیروهای آسمانی و افلاک علیه پریان استفاده نمودند و شمار زیادی از آن ها را کشتند، تا این که به امر خداوند ملائک بعد از جنگی سخت افلاک را تصرف کردند. فکرش را بکن! قلمرو افلاک آسمانی به ملائک رسید، قلمرو آب ها به پریانی که تعداد کمی از آن ها باقی مانده بود و انسان هم مالک قلمرو خاک شد و جن، آواره و حیران بین این سه مرز.
+ 7 ج ن - امید کوره چی
از تو آموختم تا به کَسانم بیاموزم، محبت در زبان، به هیچ کاری نمی آید. آموختم به کسانم بگویم که دوست داشتن بی محبت و شفاعت شما، آن قدر گذراست که نمی ماند.
+ ولادت - سعید تشکری
گفت: "از پیامبر شنیدم لااله الاالله دژ من است. کسی که داخلِ قلعه یِ من است، از عذاب من در امان می ماند. امامت، عهدی خداوندی است و امام، شرطی از شرایط توحید حقیقی است. امام ولایتش را از آسمان می گیرد و نه زمین. و شرط بودن در آن قلعه، مَنَم. جامه ی امامت، نیایش است."
+ ولادت - سعید تشکری
من خواب دیدم خدا! من خواب بودم خدا! من خواب ماندم خدا!
+ ولادت - سعید تشکری
تحویلِ سال، وقتی است، عید وقتی است که تو و وجودت هم عیدانه باشد. بی گناه باشد. عید این حال است. آرزوی این حال است. آرزو کن که روزی، روزگاری چنین بی گناه، باشی و عید بر تو نازل شود!
+ ولادت - سعید تشکری
آموخته بود به نیّت، آدمی، عاشق است. به نیّت، آدمی واله و شیدا می شود. به نیّت، آدمی، آدم می شود و می ماند؛ فارغ می رود و عاشق باز می گردد و می ماند. آدمی با عشق به ملکوت می رود. آدمی، آدم بودنش، نه به عادت و اَدا، که به هم سُفره ای با خدا و اشک های چشمان و دلِ شکسته، به قرارِ بی قراری می رسد، آدمی وقتی به باور، صاحبش را خدا، می داند، می تواند غزل خوان بخواند.
+ ولادت - سعید تشکری
به علی بن موسی گفتم: «یا ابالحسن سلطنت را به شما می بخشم.»
گفت: «اگر سلطنت حق توست، که چرا حق خودت را می بخشی؟ اگر حق تو نیست که حقی غصبی است و حقِ بخشیدنِ تَختِ غصب شده را نداری.»
+ ولادت - سعید تشکری
غمِ دنیا، برای نزدیکی با خداوند است. لباس ایمنی است!
+ ولادت - سعید تشکری
به من می گفت: "طوس جایی است که من آن جایم. و روزگاری قطعه ای از بهشت خواهد بود." ما در زمین، به دیدار بهشت می رویم. به بهشت. چه برسیم... چه نرسیم. نیت ما، دیدار از بهشت است! خدا کند که ما به زیارتش برسیم.
+ ولادت - سعید تشکری