یاریِ امیرالمؤمنین
یاری علی فقط برگذاری جشن غدیر نیست.
علی از ما می خواهد که امام زمانمان را یاری کنیم.
اصلاً ولایت یعنی همین.
شیعه باید تا آخرین قطره خونش همه دغدغه و فکرش یاری امامش باشد.
در هر لباسی و هر نوعی که باشد.
+ پادرمیانی - محبوبه زارع
یاری علی فقط برگذاری جشن غدیر نیست.
علی از ما می خواهد که امام زمانمان را یاری کنیم.
اصلاً ولایت یعنی همین.
شیعه باید تا آخرین قطره خونش همه دغدغه و فکرش یاری امامش باشد.
در هر لباسی و هر نوعی که باشد.
+ پادرمیانی - محبوبه زارع
«ما شیعه ها پدری داریم که همیشه پناهمان خواهد شد.»
+ پادرمیانی - محبوبه زارع
گفتم: «دل هایمان چه به هم راه دارد.»
گفت: «عجیب نیست؛ چون هر دو تحت ولایت اوییم.»
+ و آنکه دیرتر آمد - الهه بهشتی
«اگر به حضور آن غایب بزرگوار ایمان بیاوری، هیچ معجزه ای از او بعید نیست.»
+ و آنکه دیرتر آمد - الهه بهشتی
«پدرم گفت او نه اسیر مکان است، نه اسیر زمان، آن طور که ماییم.»
گفتم: «اما، ما که شیعه نیستیم؛ پس چرا به دادمان رسید؟»
با اشتیاق زیاد از جا پرید. دست هایش را به هم زد و گفت: «پدرم می گوید او ولی خدا بر زمین است که به داد هر نیازمندی از هر دین و ایمانی می رسد.»
+ و آنکه دیرتر آمد - الهه بهشتی
گفتم: «وقتی فکر می کنم که خدا چقدر نزدیک است و چطور همه اعمال ما را می بیند، آرام می شوم.»
گفت: «اگر برای همه این قدر نزدیک احساس شود، هیچ کس گناه نمی کند.»
+ و آنکه دیرتر آمد - الهه بهشتی
چند هم سفر دارند به هوای عید مبعث، در حین طواف به آرامی «رسول الله مددی» و «علی علی مولا» می گویند و همین که به شکاف نزدیک می شوند شور برشان می دارد و بلند «علی علی مولا» می گویند. حسی آمیخته با لذت و ترس بر جانت خانه می کند و مو بر بدنت راست می شود. سریع دو شُرطه که در کنج های کعبه ایستاده اند جلو می آیند و مردها را به سکوت فرامی خوانند. حاجی عزتی خودش را پیش مرگ می کند و فشار جمعیت به جلو می راندت و کمی بعد دوباره هم سفران را می بینی که پس از پایان غائله و سکوت، از لذت صدا زدن مولا در جایی که نام مولا فراموش شده است، غرق شادی هستند.
+ ماهی ها پرواز می کنند - مریم بصیری
حاجی عزتی می گفت نگاه کردن به کعبه هم ثواب دارد. پس آن قدر نگاهش می کنی که تا حس کنی مردمک های آبی ات مانند پردۀ کعبه سیاه شده و هرچه سیاهی است می خواهد از دلت کوچ کند، اما بال پریدن ندارد.
+ ماهی ها پرواز می کنند - مریم بصیری
«حجرالاسود یه فرشته س که همراه حضرت آدم افتاده روی زمین. محل ظهور امام زمانه. همه تو حسرت بوسه زدن به حجرالاسود هستن و حجرالاسودم تو حسرت بوسه زدن به دست امام عصر.»
+ ماهی ها پرواز می کنند - مریم بصیری
پله ها را پایین می روید تا قدم به صحن طواف بگذارید. چند نفری از آدم های کاروان خودتان را می بینی که در حال طواف هستند. طواف دور ساده ترین خانه ای که می توان از نظر معماری یافت. خانه ساده است اما شکوهی دارد که زیباترین بناهای دنیا که عکس شان را دیده ای، ندارند. با آن رشته ای که به خاطرش پله های دانشگاه را بالا و پایین کرده ای، عادت کرده ای همه چیز را از ظاهرش قضاوت کنی و به شکل و اندازه اش بنگری. اما حالا همان شکل و اندازۀ ساده چنان تو را مبهوت کرده که نمی توانی از جایت تکان بخوری.
+ ماهی ها پرواز می کنند - مریم بصیری