کتابخانه یاس 📚

درباره بلاگ
کتابخانه یاس 📚

"کتابخانه یاس" بریده هایی‌ست، از کتاب هایِ خوبی که خوانده ام!

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
۱۳ فروردين ۰۱ ، ۰۸:۰۰

به امید آن روز...

به امید آن روز که زمستان غیبت با ظهور منجی عالم بشریت به سر آید و پرده از راز قبر مخفی مادرش برداشته شود.

 

+ گنبد کبریا - حیدرعلی جعفری

فاطمه

امروز نیز که دیگر عصر یکّه تازی های پیشین و عنادورزی های آشکار سرآمده و قدرت اندیشه و استدلال، نقشی تعیین کننده در مناسبات دارد، وهابیت با اقتدا به بنی امیه و بنی عباس و با پشت پا زدن به سیزده قرن سیره ی مسلمین، به این بهانه که بنای حرم اهل بیت و زیارت آن شرک آمیز است، بقیع، سامرا و سایر اماکن متبرک را مورد هجوم قرار می دهد؛ غافل از آن که هر بار تعدی به این اماکن، نه تنها از توجه شیعیان و مشتاقان به این بارگاه ها نمی کاهد، بلکه هر بار خیل شیفتگان با جدیتی بیش از پیش به زیارت و بنای این اماکن می شتابد و این گواهی است بر این که هرگز با شمشیر نمی توان به جنگ اندیشه ها رفت.

 

+ گنبد کبریا - حیدرعلی جعفری

فاطمه
۱۱ فروردين ۰۱ ، ۰۸:۰۰

تربتِ امام حسین علیه السلام

مدتی بعد از این ماجرا، موسی بن عیسی دچار کسالت شد؛ طبیب از او قطع امید کرد و جهت شفای او، از تربت امام حسین علیه السلام به او داد؛ ولی وی به تربت امام جسارت کرد و بر اثر این جسارت، همان شب به سختی جان داد.

 

+ گنبد کبریا - حیدرعلی جعفری

فاطمه
۱۰ فروردين ۰۱ ، ۰۸:۰۰

قطعِ درختِ سدر

مرحوم شیخ طوسی در ارتباط با قطع درخت سدر، جریانی شنیدنی را نقل فرموده است:
یحیی بن مغیره رازی می گوید: من در حضور جریر بن عبدالحمید بودم که مردی از اهل عراق وارد شد. جریر از او جویای حال مردم شد. او گفت: «هارون را پشت سر گذاردم، در حالی که قبر حسین علیه السلام را زراعت نمود و دستور به قطع درخت سدره ای داد که در آن جا بود و آن درخت را قطع کردند.» جریر دو دستش را بلند کرد و گفت: «الله اکبر! حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به ما رسیده است که سه مرتبه فرمودند: لعن الله قاطع السدره؛ خداوند قطع کننده ی درخت سدره را لعنت کند؛ معنای این حدیث را تا امروز نفهمیده بودم؛ زیرا مقصود آنان از قطع آن درخت، تغییر مصرع حسین علیه االسلام بوده تا کسی از قبرش آگاهی نیابد.»

 

+ گنبد کبریا - حیدرعلی جعفری
 

فاطمه

در میان خلفای عباسی، هارون در دشمنی با اهل بیت علیهم السلام گوی سبقت را از دیگر خلفا ربود و در سال 171 هجری قمری به «موسی بن عیسی»، حاکم وقت کوفه، دستور تخریب حرم سیدالشهدا علیه السلام را داد.
فرستادگان هارون، مسجدی را که بر مرقد امام علیه السلام بنا شده بود و هم چنین مسجدی را که بر مزار حضرت عباس علیه السلام برپا بود، ویران ساختند. هارون هم چنین از آنان خواسته بود، درخت سدری را – که در کنار مرقد امام علیه السلام روییده بود – قطع و جای قبر را با خاک یکسان کنند.

 

+ گنبد کبریا - حیدرعلی جعفری
 

فاطمه
۰۸ فروردين ۰۱ ، ۰۸:۰۰

حرمِ ائمه ی بقیع علیهم السلام

مورخان، ساختمان حرم ائمه ی بقیع علیهم السلام را بنایی هشت ضلعی توصیف کرده اند که داخل و گنبد آن سفیدکاری شده و دارای دو در بوده که یکی از آن ها در تمام اوقات روز به روی زائران باز بوده است.
تاریخ بیانگر این مطلب است که قبور ائمه ی بقیع علیهم السلام و عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، از روزگاران پیشین بلکه پیش از قرن هفتم، ضریح و صندوق داشته و به خاطر نزدیکی و اتصال قبور این ائمه ی بزرگوار علیهم السلام، هر چهار قبر در داخل یک ضریح و قبر عباس به علت فاصله با این قبور، دارای ضریحی مستقل بوده است.

 

+ گنبد کبریا - حیدرعلی جعفری
 

فاطمه
۰۷ فروردين ۰۱ ، ۰۸:۰۰

آزمایشِ سخت

گفت: «منتظر ماندن خیلی سخت است.
یک وقتی کسی می میرد و آدم می داند که دیگر برگشتنی در کار نیست.
سال به سال می رود روی سنگ مزارش و گریه می کند و درددل می کند و خودش را آرام می کند؛
اما اینکه یک نفر برود و دیگر خبری از او نشود، اتفاق سختی است!
انتظار یک آزمایش است؛ آزمایش سخت.»

 

+ جاده بهشت - مجید پورولی کلشتری

فاطمه
۰۶ فروردين ۰۱ ، ۰۸:۰۰

عصرِ غیبت

«توی عصر غیبت، دین داری، یعنی آنکه باور کنیم خدا حجتی دارد که یکی است و او زنده و حاضر است و بر ما ولایت و سرپرستی دارد.»

 

+ جاده بهشت - مجید پورولی کلشتری

فاطمه
۰۵ فروردين ۰۱ ، ۰۸:۰۰

رو به امام

«گفت که توی تک تک قدم های زائر، یک شفا نهفته است.
گفت که عقل و فهم ما نمی تواند آن شفای پنهان امام را کشف کند!
گفت که تمام دین خدا همین است که آدم به طرف امامش حرکت کند.
رو به امامش باشد.
گفت که خیلی ها پاهای بدنشان سالم است، اما فردای قیامت فلج و علیل محشور می شوند، چون مسیر رفتنشان رو به امام معصوم نبوده!»

 

+ جاده بهشت - مجید پورولی کلشتری

فاطمه
۰۴ فروردين ۰۱ ، ۰۸:۰۰

حال و هوایی وصف ناشدنی

هواپیما توی فرودگاه نجف نشست. صدای صلوات ها بلند شد. چند نفر با صدای بلند گریه می کردند. یاد خودم افتادم که توی کوچۀ باب الجواد بی اختیار به آن گنبد طلایی خیره شده بودم و با صدای بلند گریه می کردم.
نمی دانم، شاید اگر گریه های خودم توی باب الجواد نبود، الان این گریه ها برایم غیرواقعی و مسخره بود!
حالا انگار خیلی خوب می دانستم که این آدم ها حال و هوایی دارند که فقط برای خودشان قابل فهم و وصف است، هیچ کس دیگری نمی تواند این حال را درک کند یا درباره اش اظهارنظر کند، مگر آنکه آن حال را تجربه کرده باشد.

 

+ جاده بهشت - مجید پورولی کلشتری
 

فاطمه