کتابخانه یاس 📚

درباره بلاگ
کتابخانه یاس 📚

"کتابخانه یاس" بریده هایی است، از کتاب هایِ خوبی که خوانده ام! (ممکن است با تمامِ عقائدی که در کتابی عنوان میشود، موافق نباشم! و صرفا به دلیلِ خوب بودنِ اکثرِ مطالبِ کتاب، آن را معرفی کنم!)

+ من مسئولیتی در قبالِ تفکر و عقیده ی نویسندگان، خارج از دنیای کتاب ها ندارم!

آیدی اینستاگرام: fatemeh.mortazavinia

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۸۳ مطلب با موضوع «خُدا و اسلام» ثبت شده است

۱۲ خرداد ۹۹ ، ۱۸:۴۱

ساده ترین و زیباترین

پله ها را پایین می روید تا قدم به صحن طواف بگذارید. چند نفری از آدم های کاروان خودتان را می بینی که در حال طواف هستند. طواف دور ساده ترین خانه ای که می توان از نظر معماری یافت. خانه ساده است اما شکوهی دارد که زیباترین بناهای دنیا که عکس شان را دیده ای، ندارند. با آن رشته ای که به خاطرش پله های دانشگاه را بالا و پایین کرده ای، عادت کرده ای همه چیز را از ظاهرش قضاوت کنی و به شکل و اندازه اش بنگری. اما حالا همان شکل و اندازۀ ساده چنان تو را مبهوت کرده که نمی توانی از جایت تکان بخوری.

 

+ ماهی ها پرواز می کنند - مریم بصیری

فاطمه مرتضوی نیا

ننه ترلان حتماً از بغل کردن زانوهایت چیزی فهمیده است که با دستان بزرگ و حنازده اش بغلت می کند و می گوید: «دلم روشنه دختر، کلی برای مادرت دعا کردم، خدا خودش شفای همۀ شیعیان رو بده!»

کاش شفای دل تو را هم می دادند و می دانستی چرا گاهی بی خیال آن دنیا می شوی و گاهی غمبرک این دنیا را می گیری! «یعنی خدا حرف همۀ بنده های باگناه و بی گناه شو گوش می کنه و اونا رو می بخشه؟»

«پس چی؟ فکر کردی خدا با کسی شوخی داره دختر؟ وقتی خودش گفته نماز بخون و برای پدر و مادرت احسان بکن، یعنی چی؟ یعنی تو یه خوبی بکن و ببین اون چطور گناهات رو مثل برگ های زرد ازگیل های تو برگ جهان می ریزه پایین!»

 

+ ماهی ها پرواز می کنند - مریم بصیری

فاطمه مرتضوی نیا
۱۰ خرداد ۹۹ ، ۱۸:۳۸

ما که هیچ!

شُرطه ها در اطراف ضریح پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» می چرخند و به کسی اجازۀ ایستادن و عرض ادب کردن نمی دهند. ننه ترلان می خواهد از نرده و دیوار جلو برود و ضریح را ببوسد. «این همه اومدم این جا یکی بهم نگفت می شه تو این ساعت اومد سر قبر پیغمبر. فکر کردم این یاجوج ماجوج ها این جا رو هم قدغن کردن.»

پیرزن باز دستش را به طرف ضریح دراز می کند و شُرطه ای او را عقب می راند. یکی می گوید شُرطه هایی که عبا روی دوش شان انداخته اند دانشجوی مدرسۀ وهابی ها هستند. همه شان دل شان لک زده برای این که زائران بینوای ایرانی را ارشاد کنند تا ذکر مصیبت نخوانند و بروند آرام بنشینند گوشه ای و دور و بر ضریح پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» را شلوغ نکنند. زن های ایرانی نزدیک در خانۀ حضرت زهرا «سلام الله علیها» توقف می کنند. تنها خانه ای که به مسجد پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» راه داشت، و حالا در تسخیر شُرطه هاست. زن ها دست دراز می کنند طرف در و زن شُرطه ای می زند روی دست شان و هل شان می دهد عقب. زنی که کمابیش از حرف های شان سر درمی آورد می گوید: «زبونم لال! دارن می گن فاطمه «سلام الله علیها» فقط زن علی «علیه السلام» بوده و قبرش تو بقیع. برید اون جا.»

چند زن در آن شلوغی و زیر دست و پا گریه سر می دهند و به سرشان می زنند. شُرطه ای نمی گذارد کسی نزدیک ضریح شود و مدام ورد زبانش است: «اِذهب! لا تَتوقف!» بعد هرکه را می بیند هُل می دهد هقب، ازجمله ننه ترلان را که کم مانده است بخورد زمین. حضرت فاطمه «سلام الله علیها» را کتک زدند، می خواستند به ننه ترلان و دیگران رحم کنند!

 

+ ماهی ها پرواز می کنند - مریم بصیری

فاطمه مرتضوی نیا
۰۹ خرداد ۹۹ ، ۱۸:۳۶

شیعه های غریب

تبسم خیلی وقت است یک تاکسی کرایه کرده است و منتظر شماست. منتظر ننه ترلانی که مدام در تاکسی می پرسد پس کی می رسید؛ و همین که می رسید با دیدن مسجد و ردیف جامُهری آن خوش خوشانش شده و یک دل سیر نماز می خواند. ماجرای تراکتور هم گویا یادش می رود که می گوید بعد چند روز، نمازش حسابی چسبیده و حس نماز خواندن در امام زاده اسماعیل برایش زنده شده است. وقتی هم که در حیاط مسجد یک لیوان چای صلواتی و بسته ای کوچک نذری از خرماهای نخلستان جنب مسجد را می دهند دستش، چشمان ریزش هم باز می شود و می گوید کاش آن جا نزدیک بود و هر روز می رفتید پیش شیعه های غریب.

 

+ ماهی ها پرواز می کنند - مریم بصیری

فاطمه مرتضوی نیا
۰۸ خرداد ۹۹ ، ۱۸:۳۵

نماز نیست که!

هلنا کنار ستونی روی صندلی نماز می خواند و ننه ترلان زل زده است به او. «این پول دارها از بس رو میز و صندلی می شینن، نمازشونم همون جا می خونن! آخه این نماز بی مُهر چیه که رو صندلیم بخوای بخونیش!»

«لابد پاش درد می کنه.»

«مگه چقد سن داره که پاش درد بگیره؟ از بمانعلی که بزرگ تر نیست! اونم پا درد داره. دکتر به هر دومون گفت رو صندلی نماز بخونیم، اما حرف شو گوش نگرفتیم. نمازی که به خاطر خدا رو زمین نیفتی که نماز نیست.»

 

+ ماهی ها پرواز می کنند - مریم بصیری

فاطمه مرتضوی نیا
۰۷ خرداد ۹۹ ، ۱۸:۳۴

کبوترهای بقیع

قبل از این که به فرودگاه مهرآباد برسی مادرت تلفن کرده و گفته بود برای کبوترهای بقیع گندم بگیری. بسته ای گندم از پسرک دست فروشی که در میان مردم می چرخد، می خری. دم در می ایستی تا گندم را به کسی بدهی. ناگهان مردی را که چمدانش در فرودگاه گم شده بود، می بینی. به هوای تشییع جنازه ای که آورده اند خودش را تا جلوی در بقیع جلو می کشد. پلاستیک گندم را به سرعت به دستش می دهی. زرنگ تر از آنی است که فکرش را می کردی، متوجه منظورت شده و سریع خودش را به داخل کشانده است. دو قدمی پشت سر جنازه راه می رود و بعد پلاستیک گندم را سوراخ می کند و تا شُرطه ها بفهمند پرت می کند طرف قبرهای ائمۀ بقیع. کبوترها که به طرف گندم ها پر می کشند، انگار می کنی که مادرت هم به آرزویش رسیده است.

 

+ ماهی ها پرواز می کنند - مریم بصیری

فاطمه مرتضوی نیا
۰۶ خرداد ۹۹ ، ۱۸:۳۲

بقیعِ بی بُقعه

کبوترها نذری خوارند و گندم ها نذر شادی دل ها. مشت مشت گندم است و پَر پرنده ها و خاک بی خار و بقیع بی بقعه.

 

+ ماهی ها پرواز می کنند - مریم بصیری

فاطمه مرتضوی نیا
۰۵ خرداد ۹۹ ، ۱۸:۲۸

جاروکشِ مسجد

ننه ترلان از جایش بلند می شود و کمی بعد صدایش هم بلند می شود. «خب بذار جارو کنم! چی ازت کم می یاد؟»

تا صدای زنی عرب همراه با صدای پیرزن در سرت بپیچد، نمی فهمی چطور نمازت را تمام کنی. سر که می چرخانی یکی از زنان نظافت چی را می بینی که با جاروی دسته بلندش از ننه ترلان دور می شود و او دوباره بغض کرده است. زنی جنوبی با لهجۀ عربی می گوید به مادرت حالی کنی نمی تواند آن جا را جارو بزند. «شب و روز، تو خواب و بیداری هی به خودم گفتم می یام این جا اِل می کنم، بِل می کنم؛ اینا که نمی ذارن دست به چیزی بزنم.»

«آخه شما مگه جاروکشین؟ چکارشون دارین؟»

«پس چی که جاروکشم. من جاروکش مسجد و امام زادۀ برگ جهانم. پیشنماز می گفت جارو کشیدن مسجد خیلی ثواب داره، حالا مسجد پیغمبرم هم صد برابر بیش تر. نذر کردم پام که به این جا رسید از اول تا آخر حرم رو جارو بزنم. حالا چطور نذرمو ادا کنم؟»

بعد سعی می کند آشغالی چیزی از زمین پیدا کند و با گُل های چادرش زمین و ستونی را که به آن تکیه داده است، پاک کند. نمی دانی چرا آن قدر دنیای شما با هم فرق دارد. چرا کارهایی که او می کند و حرف هایی که می زند این همه برایت عجیب است، همان طور که لابد کارهای تو برای او غریب است.

 

+ ماهی ها پرواز می کنند - مریم بصیری

فاطمه مرتضوی نیا
۲۹ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۰۹

تقلید

چنانچه سلامتی و زندگی پاکیزه و راحتِ بدن و دنیای انسان در گرو این است که به قوانین و دستوراتی که در بهداشت و درمان است عمل کند و سه راه بیشتر ندارد یا طبیب و عالم به این مقررات باشد یا از دستورات پزشک پیروی کند یا احتیاط نماید، سلامتی دین و روح و آخرت انسان نیز در گرو این است که از قوانین و مقررات دین و دستورات الهی پیروی کند پس یا باید عالم به قوانین الهی باشد یا اگر جاهل است از علماء پیروی کند یا راه احتیاط را در پیش گیرد. پس کسی که عالم نیست و احتیاط هم نمی کند به حکم عقل و فطرت، راهی جز تقلید و پیروی از دستورات علما ندارد. و اگر علما با هم اختلاف نظر دارند چنانچه در هنگام اختلاف نظر پزشکان به عالم ترین آنها رجوع می کند در دین نیز باید به عالم ترین آنان مراجعه نماید. لزوم پیروی جاهل از عالم یک امر فطری است و در سرشت هر انسان نهاده است. چه اینکه در همه چیز جاهل باشد یا اینکه در رشته خاصی بدون علم و اطلاع باشد مثل اینکه پزشک قلب نسبت به امور چشم تخصص و اطلاع ندارد و باید در این امر به چشم پزشک مراجعه و به دستور او عمل کند. بنابراین پیروی از علما دین مختص به بی سوادها نیست بلکه جامعه شناس، روان شناس، پزشک، مهندس و همه اینها چون در امور دین و احکام الهی سررشته ندارند گریزی جز رجوع به علمای دین و تقلید از آنها ندارند. پس مقلِّد به حکم عقل و فطرت خود علم دارد که باید از مجتهد و عالم دین در احکام الهی پیروی کند و تقلید او از روی علم و معرفت است.

 

+ احکام بانوان (مطابق با فتاوی حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی)

 

(معرفیِ این کتاب، صرفا آشنایی با عنوانِ کتاب است، که مطالبِ مناسبی راجع به احکام بانوان، ساده و به صورت سؤال و جواب گردآوری شده است. همچنین با مراجعه به سایت، میتوانید سوالاتِ خود را در قسمت "ارسال استفتاء" بفرستید و پاسخ دریافت کنید!)

سایت رسمی دفتر آیت الله العظمی وحید خراسانی

فاطمه مرتضوی نیا
۲۸ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۰۶

حکمت احکام الهی

زندگی انسان منحصر به عالم دنیا نیست بلکه از عالم صلب پدر به عالم رحم مادر و از آنجا به دنیا و از دنیا به عالم برزخ و پس از آن به حیات جاودانی آخرت سفر می کند. از این رو برنامه های دین باید طوری باشد که در تمام این مراحل، نیازها و احتیاجات او را در نظر بگیرد و تأمین نماید. و کسی می تواند این برنامه را طراحی و اجرا کند که احاطه کامل به تمام این عالَم ها داشته باشد و بتواند قانونی جعل نماید که در تمام این مراحل کارساز باشد. بنابراین انسان با این علم محدود که حتی نیازهای زندگی خود در چند روز آینده اش را نمی داند چگونه می تواند حکمت و اسرار احکام الهی را درک نماید؟! این است که یک مؤمن واقعی سربسته می داند که خداوندی که علم بی نهایت و حکمت بی پایان و قدرت بی انتهاست در هر قانون و حکمی که قرار داده است حکمت های بسیار دنیوی و برزخی و آخرتی می باشد و ندانستن و نفهمیدن ما نسبت به حکمت احکام الهی، دلیل بر بی حکمت بودن آن نمی شود. و فلسفه هایی که بشر برای احکام الهی می بافد نمی تواند صحیح یا بیانگر کامل حکمت های نهفته در دستورات الهی باشد. و چنانچه طفل در رحم مادر حکمت داشتن دست و پا و چشم و... را نمی فهمد و وقتی به دنیا می آید فوائد آن تا حدودی برایش روشن می شود حکمت احکام الهی نیز در دنیا برای ما مجهول است لذا پس از شناخت خداوند عالمیان به صفات حمیده و کمالیه اش و شناخت انبیاء و اولیاء الهی به عصمت و پاکی و صداقت، دیگر سرسپردن به دستورات آنان و اطاعت مطلق از آنان، وظیفه عقلی و فطری هر انسان است.

 

+ احکام بانوان (مطابق با فتاوی حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی)

 

(معرفیِ این کتاب، صرفا آشنایی با عنوانِ کتاب است، که مطالبِ مناسبی راجع به احکام بانوان، ساده و به صورت سؤال و جواب گردآوری شده است. همچنین با مراجعه به سایت، میتوانید سوالاتِ خود را در قسمت "ارسال استفتاء" بفرستید و پاسخ دریافت کنید!)

سایت رسمی دفتر آیت الله العظمی وحید خراسانی

فاطمه مرتضوی نیا