کتابخانه یاس 📚

درباره بلاگ
کتابخانه یاس 📚

"کتابخانه یاس" بریده هایی است، از کتاب هایِ خوبی که خوانده ام! (ممکن است با تمامِ عقائدی که در کتابی عنوان میشود، موافق نباشم! و صرفا به دلیلِ خوب بودنِ اکثرِ مطالبِ کتاب، آن را معرفی کنم!)

+ من مسئولیتی در قبالِ تفکر و عقیده ی نویسندگان، خارج از دنیای کتاب ها ندارم!

آیدی اینستاگرام: fatemeh.mortazavinia

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دفتر خاطرات فضه» ثبت شده است

۲۲ بهمن ۹۷ ، ۱۸:۱۸

علمِ کیمیا

در نگاه علمی، آگاهی فضه به علم کیمیا نشانگر ظرفیت فکری بالای اوست. این جنبه آنگاه بیشتر خود را نشان داد که این تربیت یافته ی خانه ی وحی بیست سال تمام گفتارش جز با آیه های قرآن نبود!


+ دفتر خاطرافت فضّه - محمدرضا انصاری

فاطمه مرتضوی نیا
۲۱ بهمن ۹۷ ، ۰۸:۰۵

دخترِ پیامبرِ اسلام

چه تصوراتی با خود داشتم از خانه تنها دختر پیامبر اسلام! من از کودکی در قصر پادشاه هند بزرگ شده، و نوجوانی ام را در کاخ شاه حبشه سپری کرده بودم. گمان می کردم اکنون که در خانواده ی پیامبری قدم می گذارم در خانه ای مجلل خدمت خواهم کرد. آنچه چشمانم می دید باور نمی کردم: خانه ای محقر با کمترین امکانات. زیراندازی که یک اتاق را پر نمی کرد، کاسه و مشک و سفره ای که گاهی خالی از نان بود و یک آسیاب دستی که بانوی خانه آن را می چرخاند.


+ دفتر خاطرافت فضّه - محمدرضا انصاری

فاطمه مرتضوی نیا
۲۰ بهمن ۹۷ ، ۱۹:۳۵

با من حرفی بزن

امیرالمؤمنین «علیه السلام» شتابان آمد و دید بانویم از شدت درد به خود می پیچد. آن حضرت با عجله عبا از دوش افکند و عمامه از سر برداشت و نشست و سر همسرش را به دامان گرفت و صدا زد: «ای دختر محمد مصطفی «صلی الله علیه و آله و سلم»، ای دختر کسی که زکات را در عبای خود حمل می کرد و بر یتیمان انفاق می نمود. ای دختر کسی که ملائکه آسمان بر او صلوات می فرستند.» اما پاسخی از جانب حضرت زهرا «سلام الله علیها» نیامد و همچنان بیهوش بود و به خود می پیچید. در آن هنگام امیرالمؤمنین «علیه السلام» که طاقت از کف داده بود فرمود: «فاطمه، با من حرفی بزن. من پسر عمویت علی بن ابی طالب هستم.» چه لحظه ای بود! مولایم از شنیدن صدای همسرش ناامید شده بود که زهرا «سلام الله علیها» چشمانش را گشود و تا نگاهش به حضرت افتاد هر دو گریستند.


+ دفتر خاطرافت فضّه - محمدرضا انصاری

فاطمه مرتضوی نیا
۲۰ بهمن ۹۷ ، ۰۹:۲۳

شرمنده

امیرالمؤمنین «علیه السلام» نزد حضرت زهرا «سلام الله علیها» آمد و فرمود: «آیا چیزی میل داری تا برایت بیاورم؟» حضرت از اظهارِ چیزی امتناع کرد، امام امیرالمؤمنین «علیه السلام» اصرار کرد و بانویم فرمود: «پدرم سفارش کرده هرگز از همسرت چیزی درخواست نکن؛ که شاید مهیا کردن آن برایش امکان نداشته باشد و شرمنده تو گردد.»


+ دفتر خاطرافت فضّه - محمدرضا انصاری

فاطمه مرتضوی نیا
۱۹ بهمن ۹۷ ، ۰۷:۴۶

فضّه

فضه دختر یکی از پادشاهان هند بود که در جنگ اسیر گردید و به آفریقا برده شد. سپس از طرف پادشاه حبشه خریداری شد و نام «میمونه» به معنای «مبارک» برای او انتخاب شد. پس از چند سال پادشاه حبشه او را به عنوان کنیز همراه هدایای دیگری توسط جعفر طیار برای پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» فرستاد. پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم» او را با دستور خداوند به دخترش حضرت زهرا «سلام الله علیها» بخشید و نامش را «فضه» گذاشت.


+ دفتر خاطرافت فضّه - محمدرضا انصاری

فاطمه مرتضوی نیا