کتابخانه یاس 📚

درباره بلاگ
کتابخانه یاس 📚

"کتابخانه یاس" بریده هایی است، از کتاب هایِ خوبی که خوانده ام! (ممکن است با تمامِ عقائدی که در کتابی عنوان میشود، موافق نباشم! و صرفا به دلیلِ خوب بودنِ اکثرِ مطالبِ کتاب، آن را معرفی کنم!)

+ من مسئولیتی در قبالِ تفکر و عقیده ی نویسندگان، خارج از دنیای کتاب ها ندارم!

آیدی اینستاگرام: fatemeh.mortazavinia

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۳۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شیعه و امامت» ثبت شده است

۱۰ خرداد ۰۰ ، ۱۲:۰۰

مباهله

«پیامبر چه کسی را به عنوان نفسِ خود، با خود به مباهله برد؟ آیا او کسی جز علی بن ابی طالب بود؟»

کسی پاسخ نداد. «مسیحیان نجران که در محل مباهله حاضر بودند، با یکدیگر می گفتند اگر محمد با سرداران و بزرگان خود به میدان آمد و شکوهِ مادی و قدرت ظاهری خود را نشان ما داد، معلوم است که اعتمادی به نبوت خود ندارد؛ اما اگر با فرزندان و عزیزان خود بیاید، پیداست که آن قدر به خود ایمان و اعتقاد دارد که حاضر است عزیزترین کسان خود را فدا کند. با ورود پیامبر، سران مسیحی بهت زده به هم نگاه می کردند. حتی مسیحیان هم به درستی اهل بیت پیامبر علیهم السلام و منزلت آنان را شناختند. شما از مسیحیان به پیامبر نزدیک تر نبودید؟»

باز هم صدایی از کسی بلند نشد. «اسقف نجران با دیدن همراهان پیامبر گفت: «من چهره هایی را می بینم که اگر دست به دعا بلند کنند و از خدا بخواهند که بزرگ ترین کوه ها را از جای برکَند، فوراً کنده می شود. ما نباید با این چهره های نورانی وارد مباهله بشویم که شکست می خوریم و یک مسیحی هم روی زمین باقی نخواهد ماند!»

 

+ کیمیاگر - رضا مصطفوی

فاطمه مرتضوی نیا
۰۹ خرداد ۰۰ ، ۱۲:۰۰

حقیقت

حقیقت هیچ گاه در اکثریت نبوده است. خیلی از آن ها که با مولایمان حسین جنگیدند، گمان می کردند در رکاب رسولِ خدایند.

 

+ کیمیاگر - رضا مصطفوی

فاطمه مرتضوی نیا
۰۸ خرداد ۰۰ ، ۰۸:۲۶

اکسیرِ آدمیت

کاش جابر حیّان دنبال اکسیری بود که ما را آدم کند! ما انسان ها عناصر بی ارزشی هستیم، خاکیم و آب، آتشیم و باد. هیچ کداممان با هم فرقی نداریم، اما یکی می شود مثل جانوران و درندگان، بلکه از آن ها گمراه تر، یکی هم می شود اشرف مخلوقات، مثل رسول خدا، مثل علی علیه السلام. کاش جابر حیان دنبال اکسیری می افتاد که به ما انسان ها بزند و آدممان کند. ما فقط هیزم های جهنمیم، اگر حقیقت را درک نکنیم. از چهارپایان گم راه تریم، اگر غافل باشیم.

 

+ کیمیاگر - رضا مصطفوی

فاطمه مرتضوی نیا
۰۳ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۵۹

همه شیعه میشوند!

می گفت: «دنیا تشنۀ فرهنگ علی بن ابیطالب (علیه السلام) و فرزندانش است. مشکل از ماست. اگر ما بتوانیم شیعه را خوب به دنیا معرفی کنیم همه شیعه می شوند.»

 

+ من ادواردو نیستم - گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی

فاطمه مرتضوی نیا
۰۲ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۵۸

شیعه تک است!

می گفت: «شیعه تک است. دومی ندارد. چیزی را دارد که هیچ دینی توی دنیا ندارد. شیعه ولایت اهل بیت (علیهم السلام) را دارد. ولایت علی بن ابیطالب (علیه السلام) و حسین بن علی (علیه السلام) را دارد. ولایت امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) را دارد.»

 

+ من ادواردو نیستم - گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی

فاطمه مرتضوی نیا
۰۱ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۴۷

مشهدالرضا

خودش و یکی از رفقای مشهدی اش رفته بودند پارک کوهستانِ مشهد. آنجا را که دیده بود به رفیقش گفته بود: «توی اروپا شهری مذهبی بود. خیلی ها دوست نداشتند چنین شهری، مذهبی باشد. دلشان می خواست از مذهبی بودن بیندازندش. آن قدر دور و اطراف شهر و توی شهر، مراکز تفریحی و سرگرمی ساختند که الان دیگر هیچ کس آن شهر را به عنوان یک شهر مذهبی نمی شناسد. شما ایرانی ها هم مراقب باشید. مراقب باشید که مشهد را فقط به نام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) بشناسند!»

 

+ من ادواردو نیستم - گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی

فاطمه مرتضوی نیا
۱۰ مرداد ۹۸ ، ۰۵:۰۴

دستِ خدا

«چرا رسول خدا در غدیر قرآن را بالا نبُرد؟! چرا دست علی را بالا برد؟!» 

کسی حرفی برای گفتن نداشت. رسول ادامه داد: «دست علی بالا رفت، چون دستِ علی دستِ قرآن است. دستِ علی دستِ خداست. دستِ علی دستِ هدایت است. کسی که دست علی را با طناب ببندد، انگار دستِ هدایتِ خدا را با طناب بسته! و این همان کلام رسول خداست که فرمودند علی مع الحق والحق مع علی.» 

شیخ مالک گفت: «دستِ خدا؟! آیا این تعبیر کفر نیست؟!» 

رسول گفت: «این تعبیری است که خلیفه دوّم برای امیرالمؤمنین به کار برده است. در حج جوانی برای زنی مزاحمت ایجاد کرد و امام علی او را دید و با ضربه ای او را از زنِ بیچاره دور کرد. جوان با گستاخی رفت پیشِ خلیفه دوّم و ماجرا را تعریف کرد و گفت: علی مرا با کتک از خانه خدا دور کرده است. خلیفه دوّم گفت: چشم خدا تو را دید و دستِ خدا تو را زد.» 


+ فرشته ای در برهوت - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا
۰۹ مرداد ۹۸ ، ۰۲:۲۹

قرآن و هدایتِ معصومین

«قرآن برای هدایتِ مردمان کافی نیست.» 

شیخ مالک گفت: «چگونه کافی نیست؟! قرآن کامل ترین کتابِ مقدّسِ تمام عالم است.» 

رسول گفت: «اگر قرآن کامل ترین کتابِ تمامِ عالم است به من بگویید کجای قرآن نوشته است که نماز صبح دو رکعت است؟» 

شیخ مالک حرفی برای گفتن نداشت. می دانست که درباره دو رکعت خواندنِ نمازِ صبح آیه ای در قرآن نیامده است. عبدالحمید و عبدالله در انتظار به شیخ مالک نگاه کردند و او همچنان ساکت بود. رسول ادامه داد: «ما نمازِ صبح را دو رکعت می خوانیم چون رسولِ خدا فرموده اند. پس تمامِ دین در قرآن نیست، و اگر باید برای ما قابل کشف و فهم نیست. دینِ خدا را حجّتِ خدا می تواند به مردم بیاموزد! حالا شما می گویید بعد از مرگِ پیامبر خداوند حجّتی و امامی و هدایتگری ندارد؟! قرآن سبب هدایت خواهد بود امّا نه هدایتِ همه، بلکه هدایتِ متقین، یعنی کسانی که به جانشینانِ رسولِ خدا که دوازده امام هستند اعتقاد دارند.» 

شیخ مالک سری تکان داد و گفت: «این نیز ادعای شیعیان است که می گویید قرآن همه را هدایت نمی کند.» 

رسول گفت: «نه اتفاقاً کلامِ خود خداست. در ابتدایِ سوره بقره آمده است که قرآن سبب هدایت متقین است، یعنی سبب هدایتِ همه نیست.» 

شیخ مالک حرفی نزد. رسول ادامه داد: «یعنی این طور نیست که یک نفر بیاید و قرآن را باز کند و بعد هدایت شود! هدایت دستِ خود خداست که از طریقِ حجّت خدا و فرستاده خدا محقق می شود. اگر قرار بود سنّت خداوند هدایت با کتاب باشد، پس پیامبرانِ قبلی را برای چه فرستاد؟ خب برای مردمانِ قبلی هم کتابی مثل قرآن می فرستاد. اگر ادعای شما درست باشد و قرآن سبب هدایتِ همه مردم باشد، پس باید همه را به یک راه دعوت کند! پس حالا به من بگویید چرا شما برادرانِ اهل سنّت چهار دسته اید؟ چرا به چهار راه مختلف رفته اید و با هدایتِ قرآن به یک دسته و یک امّت واحد تبدیل نشده اید؟!» 


+ فرشته ای در برهوت - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا
۰۸ مرداد ۹۸ ، ۱۸:۴۹

معرفی امام علی علیه السلام

«آیا شما ادعا  ندارید که در غَدیر رسولِ خدا دستانِ علی را بالا بُرد و او را به عنوان خلیفه و جانشینِ خود انتخاب کرد؟» 

رسول با خونسردی گفت: «این کارِ رسولِ خدا نبود.» 

شیخ مالک با تعجّب بیشتری پرسید: «کارِ رسولِ خدا نبود؟ پس کارِ که بود؟» 

رسول گفت: «کارِ خودِ خدا بود. امام علی را خدا برای جانشینیِ پیامبر انتخاب کرد.» 

عبدالحمید و عبدالله با تعجّب به هم نگاه کردند. عبدالله سیگار را میان دندان هایش فشرد و بعد دودش را داد بیرون. رسول گفت: «پیامبر دستِ امام علی را به دستورِ خدا بالا بُرد. این کار آن قدر مُهم بود که اگر پیامبر آن را انجام نمی داد، انگار رسالتش ناتمام می ماند. می دانید این حرف یعنی چه؟! یعنی تمامِ پیامبریِ رسولِ خدا یک طرف و معرفیِ امام علی به عنوانِ امام یک طرف!» 


+ فرشته ای در برهوت - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا
۰۷ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۰۴

سجده کردن

«سجده هم فقط مخصوصِ خداست و شما شیعه های افراطی جلوی بارگاهِ امام علی و امامانِ دیگرتان سجده می روید. این را که نمی توانی کتمان کنی، توی همین تلویزیون خودم بارها دیده ام.» 

رسول لبخندی زد و گفت: «این کار اسمش سجده نیست. شاید کسی از ما به خاطر ارادت فراوان و از روی علاقه و تواضع، خودش را جلویِ بارگاهِ امامان معصوم بر زمین بیندازد و سر و صورت و پیشانی اش را بر خاک بگذارد، امّا این کار سجده کردن آن هم به معنایِ پرستش نیست. شیعه خداپرست است. امام پرست نیست و نبوده. زیارتنامه هایِ امامانِ معصوم را نگاه کنید. تمام زیارتنامه ها با اقرار به توحید و یگانگیِ خدا و بی شریک بودنِ خدا آغاز می شود. شیعه، امام معصوم را بنده خدا می داند؛ بنده برگزیده خدا. تازه مگر شما از نیّت قلبیِ این آدم هایی که در حرمِ امامان معصوم خود را به خاک می اندازند باخبرید؟ این عتبه بوسی ها و این تکریم ها و خاک بوسیِ مزار امامانِ معصوم، فقط از روی تواضع و به معنایِ پذیرشِ مقامِ والایِ ایشان است. البته این را هم بگویم که سجده پرستش فقط مخصوصِ خداست، امّا ما سجده هایِ دیگری نیز داریم که به معنایِ پرستش نیست. مانند سجده ملائکه بر حضرت آدم، یا سجده برادران یوسف برابر حضرت یوسف که این سجده ها هر دو در قرآن آمده است.» 

عبدالحمید یکّه خورد. انگار این استدلال غافلگیرش کرد. 

رسول ادامه داد: «همان کسی که ملائکه را امر کرد به سجده بر آدم، ما را هم امر کرده به اطاعت محض و مودّت و تکریم امامان معصوم.»


+ فرشته ای در برهوت - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا