"نوبت حفر قبر که می رسد مأمون تصمیم دارد قبر پدرش هارون را جلوتر از قبر من قرار دهد که هرگز امکان ندارد. کلنگ ها در زمین اثر نمی کند و حتی به اندازه ناخن حفر نخواهد شد. هنگامی که بر این کار پافشاری کردند و نتوانستند، به آنها بگو که من به تو دستور داده ام فقط یک ضربه کلنگ جلوی قبر هارون بزنی. با یک ضربه تو زمین گشوده می شود و قبری آماده نمایان می شود. هنگامی که قبر دیده شد آب سفیدی می جوشد و قبر پر می شود. سپس ماهیان کوچکی در قبر ظاهر می شوند. آنگاه ماهی بزرگی ظاهر می شود و ماهیان کوچک را می خورد. سپس مأمون از تو می پرسد: اینها چیست؟ از قول من به او بگو: «بنی عباس مانند ماهیان کوچک در مدت حکومت خود از مال دنیا می خورند، اما حضرت مهدی از فرزندان من – که ماهی بزرگ نشانی از اوست – هرگاه ظاهر شود بنی عباس را نابود می کند». پس از این مناظر و گفتگوها صبر کن تا ماهی بزرگ غایب شود و آب ها فرو نشیند. سپس بر قبر من پرده سفیدی کشیده می شود. در آن لحظه مرا با کسی که بدنم را داخل قبر می برد تنها گذارید که او پسرم محمد است. پس از دفن مگذار کسی برای قبرم خاک بیاورد، زیرا قبر از خود خاک می جوشاند و بسته می شود و مسطح می گردد."
+ گزارش لحظه به لحظه از شهادت امام رضا «علیه السلام» - محمدرضا انصاری