کتابخانه یاس 📚

درباره بلاگ
کتابخانه یاس 📚

"کتابخانه یاس" بریده هایی است، از کتاب هایِ خوبی که خوانده ام! (ممکن است با تمامِ عقائدی که در کتابی عنوان میشود، موافق نباشم! و صرفا به دلیلِ خوب بودنِ اکثرِ مطالبِ کتاب، آن را معرفی کنم!)

+ من مسئولیتی در قبالِ تفکر و عقیده ی نویسندگان، خارج از دنیای کتاب ها ندارم!

آیدی اینستاگرام: fatemeh.mortazavinia

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۲۱ مطلب با موضوع «ماه رمضان» ثبت شده است

۰۸ اسفند ۰۰ ، ۰۸:۰۰

غروبِ جمعه

غروب های جمعۀ روستا چند ده برابر جمعه های شهر دلگیر بود.

 

+ زن آقا - زهرا کاردانی

فاطمه مرتضوی نیا
۰۷ اسفند ۰۰ ، ۰۸:۰۰

بالاخره جوراب پوشیدند...

سیدعلی از زیر چادر حائل بین مرد و زن ها، رفت آن طرف. سه ردیف چادر گلدار جلوی رویم به رکوع رفته بودند؛ هر کدام یک طرح و رنگ؛ نارنجی و صورتی و آبی و سبز. به رکوع نرسیده بودم. صبر کردم تا رکعت دوم به جماعت متصل شوم. وقتی رفتند سجده، از بین آن بیست سی جفت پا، سه جفت جوراب مشکی و خاکستری چشمک زدند.
خم شدم و مُهرم را بوسیدم.

 

+ زن آقا - زهرا کاردانی
 

فاطمه مرتضوی نیا
۰۶ اسفند ۰۰ ، ۰۸:۰۰

صمیمی با مراجع

بعد از نماز داشتم کفش هایم را می پوشیدم که صدایم کرد: «زن آقا، نوری خوبه؟»
«نوری؟!»
«نوری همدانی دیگه!»
آنجا همه با مراجع صمیمی بودند.

 

+ زن آقا - زهرا کاردانی
 

فاطمه مرتضوی نیا
۰۵ اسفند ۰۰ ، ۰۸:۰۰

همیشه لبخند بزن!

سید گفته بود: «لبخند خیلی مهمه!
شما وقتی نمی خندی قیافه ت شبیه طلبکارا می شه.
همیشه لبخند بزن!»

 

+ زن آقا - زهرا کاردانی
 

فاطمه مرتضوی نیا
۰۴ اسفند ۰۰ ، ۰۸:۰۰

به دست آوردن نداشته ها

«اگر می خوای نداشته هات را به دست بیاری،
همیشه داشته هات را دست کم نگیر.» 

 

+ به نام یونس - علی آرمین
 

فاطمه مرتضوی نیا
۰۳ اسفند ۰۰ ، ۰۸:۰۰

یتیم

«یتیم که بویی، خر زندگی لنگه؛ چه پسر باشی و چه دختر. باید کار کنی تا چرخ زندگیت بگرده.»

 

+ به نام یونس - علی آرمین

فاطمه مرتضوی نیا
۰۲ اسفند ۰۰ ، ۰۸:۰۰

تنها... با خُدا

«وقتی از یوسف سؤال کردند خوش ترین لحظه ی زندگی ات کی بوده،
گفت زمانی که تو چاه بودم و با خدا تنها...»

 

+ به نام یونس - علی آرمین
 

فاطمه مرتضوی نیا
۰۱ اسفند ۰۰ ، ۰۸:۰۰

بدونِ نور

از نظر او، بدون نور تنفس ممکن نبود.

 

+ به نام یونس - علی آرمین

فاطمه مرتضوی نیا
۳۰ بهمن ۰۰ ، ۰۸:۰۰

نورِ آدم ها

یونس تمام توجهش به آمنتقی بود و سر تکان می داد.
آمنتقی ادامه داد: «آدم ها عین قندیل اند حج آقا یونس، نور دارند ولی اوستا می خواد که بتوانه نورانی شان کنه.»
یونس استکان خالی اش را در سینی گذاشت.
«وقتی خودشان نور نخواند، به زور که نیست بزرگوار.»
آمنتقی با لبخند سری تکان داد. «ها، ولی خیلی وقت ها هم اوستاها یا نابلدند و یا کم صبر.»

 

+ به نام یونس - علی آرمین
 

فاطمه مرتضوی نیا
۲۹ بهمن ۰۰ ، ۰۸:۰۰

ماهِ رمضان

«روزهای ماه خدا آدم را شرمنده ی مهمان می کنه.»

 

+ به نام یونس - علی آرمین

فاطمه مرتضوی نیا