۲۸ بهمن ۰۰ ، ۰۸:۰۰
یونس در شکمِ ماهی
مهدیه نقاشی اش را به طرف یونس گرفت.
«این نقاشی را برای شما کشیدم. عکس خودت را کشیدم. خوشگله؟»
یونس نقاشی را گرفت. «آفرین دختر گلم، خیلی ماهیِ خوشگلی کشیدی، ولی من که توی نقاشیت نیستم.»
«تو هم هستی.»
یونس باز در نقاشی دقیق شد ولی چیزی نفهمید. «یعنی من ماهی ام؟»
«نه، داخل شکمشی.»
یونس بلند خندید.
+ به نام یونس - علی آرمین