کتابخانه یاس 📚

درباره بلاگ
کتابخانه یاس 📚

"کتابخانه یاس" بریده هایی است، از کتاب هایِ خوبی که خوانده ام! (ممکن است با تمامِ عقائدی که در کتابی عنوان میشود، موافق نباشم! و صرفا به دلیلِ خوب بودنِ اکثرِ مطالبِ کتاب، آن را معرفی کنم!)

+ من مسئولیتی در قبالِ تفکر و عقیده ی نویسندگان، خارج از دنیای کتاب ها ندارم!

آیدی اینستاگرام: fatemeh.mortazavinia

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زهرا بلند دوست» ثبت شده است

۲۲ خرداد ۹۸ ، ۰۷:۴۸

ارثیه ی بی بی

"چادر خیلی بهت میاد نازنین ام. حفظش کن. کم چیزی نیست. ارثیه ی بی بی زهراست. من این جام که یه وقت خاکی نشه. پس رو خاک رهاش نکن..."


+ چایت را من شیرین می کنم - زهرا بلند دوست

فاطمه مرتضوی نیا
۲۲ خرداد ۹۸ ، ۰۶:۴۴

مگر میشود..؟!

ساعت، سه ی نیمه شب به ضریح رسیدیم. چشمم که به ضریح افتاد، نفسم بند آمد. بیچاره کفتاران داعش که تمام هستی شان را به لجن کشیده بودند. مگر می شد نام انسان را به یدک کشید و از علی و اولاد او تنفر داشت؟


+ چایت را من شیرین می کنم - زهرا بلند دوست

فاطمه مرتضوی نیا
۲۰ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۱۲

شهادت

"شهادت" شیرین ترین، غم انگیز دنیاست...


+ چایت را من شیرین می کنم - زهرا بلند دوست

فاطمه مرتضوی نیا
۱۹ خرداد ۹۸ ، ۰۸:۱۶

من الظلمات الی النور...

از دور که کاخ پادشاهی اش نمایان شد، قلبم پر گرفت و دانیال چشم دوخت به صحن علی و هر دو محو تماشا ماندیم. قیامت چیزی فراتر از این محشر می توانست باشد؟ در کنار هیاهوی زائرانی که هر کدام به زبان خود، ارباب را صدا می زدند، چشمم به دانیال افتاد که حالا شانه هایش تکان می خورد و سر در گریبان داشت. آری! این جا، خود خدا حکومت می کرد. بیچاره پدر! نیست که ببیند دخترش عاشق علی شده... «من الظلمات الی النور»...


+ چایت را من شیرین می کنم - زهرا بلند دوست

فاطمه مرتضوی نیا
۱۸ خرداد ۹۸ ، ۰۶:۳۲

نجف

این جا آهن ربای عالم بود و دل ربایی می کرد. هر قلبی که سر سوزنی محبت داشت، سینه خیز تا حریم علی را می دوید.


+ چایت را من شیرین می کنم - زهرا بلند دوست

فاطمه مرتضوی نیا
۱۷ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۵۱

شاهِ شیعه

اسلام چیزی جز انسانیت نداشت و شیعه شاهی جز علی!


+ چایت را من شیرین می کنم - زهرا بلند دوست

فاطمه مرتضوی نیا
۱۷ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۱۴

مقتصد

"چایی تا وقتی که داغه، می چسبه. همچین که سرد شد، از دهن میفته. نمازم تا وقتی داغه، به بند بند روحت گره می خوره. بعدشم، الله اکبر اذون که بلند می شه؛ امام زمان اقامه می بنده. اون قوت کسایی که اول وقت نماز می خونن، انگار به حضرت اقتدا کردن و نمازشون با نماز مولا میره بالا. آدم که فقط نباید تو جمع کردن پول و ثروت، اقتصادی فکر کنه. اگه واسه دارایی اون دنیات مقتصد بودی، هنر کردی!"


+ چایت را من شیرین می کنم - زهرا بلند دوست

فاطمه مرتضوی نیا
۱۵ خرداد ۹۸ ، ۰۸:۱۱

شانه ی خدا

چقدر بیچارگی شیرین است، وقتی سر به شانه ی خدا داشته باشی.


+ چایت را من شیرین می کنم - زهرا بلند دوست

فاطمه مرتضوی نیا
۱۴ خرداد ۹۸ ، ۰۳:۵۷

نهج البلاغه

کتاب را باز کردم و خواندم... اعجاز عجیبی قدم می زد در کلام نهج البلاغه. کتابی که هر چه بیش تر می خواندمش، حق می دادم به سربازان داعش برای تنفر از علی (علیه السلام). علی (علیه السلام) مجسمه ی خوش تراش دستان خدا بود. با هر لغت، ایمان آوردم به حب عجیب شیعیان به امامشان. اصلاً قلبی که به عشق خدا بزند، عاشق علی هم می شود.


+ چایت را من شیرین می کنم - زهرا بلند دوست

فاطمه مرتضوی نیا
۱۳ خرداد ۹۸ ، ۰۶:۵۱

سجده

"وقتی به مهر سجده کنی، میشی بت پرست. اما وقتی روی مهر سجده کنی، اون هم برای خدا، میشی یکتاپرست. خاک، نشانه ی خاکساری ما در برابر خداست. بنده ی خدا پنج وعده در شبانه روز، پیشونی روی خاک میذاره تا در کمال خضوع، به خدا سجده کنه و بگه خاک کجا و پروردگار افلاک کجا. ما روی مهر به خدای آفریننده ی خاک و افلاک سجده می کنیم... در کمال خضوع و خاکساری!"


+ چایت را من شیرین می کنم - زهرا بلند دوست

فاطمه مرتضوی نیا