انسان بودن
انسان ها به کار و پیشۀ خود شناخته نمی شوند؛ انسان را انسان بودنش معنا می کند. اگر آن گوهر را از او بگیرند، وسیله است، همچون داسی و بیلی و کلنگی.
+ آبی ها (کتاب دوم) - سعید تشکری
انسان ها به کار و پیشۀ خود شناخته نمی شوند؛ انسان را انسان بودنش معنا می کند. اگر آن گوهر را از او بگیرند، وسیله است، همچون داسی و بیلی و کلنگی.
+ آبی ها (کتاب دوم) - سعید تشکری
«زکریا، زکریا، زکریا.»
«عاشقش هستی که این گونه نامش را تکرار می کنی. انکار نکن.»
«عشق چیست؟ دیده ای؟ چشیده ای؟»
«من نمی دانم؛ اما دیده ام که عده ای از خواب و خوراک و دنیا می بُرند، خلاصه می شوند در انسانی دیگر. تمام خواسته شان در دنیا، خلاصه می شود در لبخند و رضایت آن دیگری. اما تنها دیده ام. خود نمی دانم عشق چیست.»
«اگر می دانستی، انسان می شدی و خاک نشین.»
+ آبی ها (کتاب دوم) - سعید تشکری
«تمام برکت زندگی ما، از همان زمان که به دنیا آمده ام تا کنون، از دوستیِ این خاندان است. از همان زمان که حرف زدن آموخته ام، به جای پدر و مادر گفتن، به من آموخته اند که بگویم علی، بگویم فاطمه. ما اگر نام خود را از یاد ببریم، نام ایشان را از یاد نمی بریم.»
+ آبی ها (کتاب دوم) - سعید تشکری
وفا گفت: «زود آمدی، مدینه بیمار ندارد دیگر؟!»
زکریا در دل گفت: «بیمار همیشه هست، مارها و عقرب ها مدام می گزند و مردمان را بر زمین می زنند، تیفوس و سفلیس و وبا در میان بادیه نشین ها مدام ظاهر می شود و ریشه شان را می خشکاند؛ اما خدا نکند غم و افسردگی بر دامان خانۀ طبیب بنشیند.»
+ آبی ها (کتاب دوم) - سعید تشکری
مگر همه یک جور و یک شکل هستند؟
مگر همه باید به یک شکل عاشق، ولیّ خود باشند؟
عده ای عقب هستند. آن ها که عاشق اند، در جلو می ایستند، بعضی در وسط، میانه، وای از میانه!
وای از اینکه در میانه بمانی!
اگر جلو باشی، دست آن را که عقب افتاده، می توانی بگیری و بیاوری اش جلو. جلو ببری اش. حرف بزنی با او. نصیحت و وصیتش کنی؛ اما آن که وسط است، هیچ وقت نه می خواهد عقب بماند، نه جلو برود.
+ آبی ها (کتاب دوم) - سعید تشکری
آن چه درست است را باید انجام دهیم نه آن چه اکثریت به آن فکر می کنند.
+ آبی ها (کتاب اول) - سعید تشکری
برادری به حکم نسب است و دوستی به حکم شناخت و انتخاب.
+ آبی ها (کتاب اول) - سعید تشکری
چقدر نشانه های نزدیک و شبیه به هم دارند، دوستداران مولایت.
+ آبی ها (کتاب اول) - سعید تشکری
کار طبیب و بیمار، کار زن و شوهری، عشق و عاشقی، دلدادگی و دل سپردگی و دل شکستگی نیست.
+ آبی ها (کتاب اول) - سعید تشکری