۳۰ دی ۰۰ ، ۰۸:۳۶
عشق جیست؟!
«زکریا، زکریا، زکریا.»
«عاشقش هستی که این گونه نامش را تکرار می کنی. انکار نکن.»
«عشق چیست؟ دیده ای؟ چشیده ای؟»
«من نمی دانم؛ اما دیده ام که عده ای از خواب و خوراک و دنیا می بُرند، خلاصه می شوند در انسانی دیگر. تمام خواسته شان در دنیا، خلاصه می شود در لبخند و رضایت آن دیگری. اما تنها دیده ام. خود نمی دانم عشق چیست.»
«اگر می دانستی، انسان می شدی و خاک نشین.»
+ آبی ها (کتاب دوم) - سعید تشکری