کتابخانه یاس 📚

درباره بلاگ
کتابخانه یاس 📚

"کتابخانه یاس" بریده هایی است، از کتاب هایِ خوبی که خوانده ام! (ممکن است با تمامِ عقائدی که در کتابی عنوان میشود، موافق نباشم! و صرفا به دلیلِ خوب بودنِ اکثرِ مطالبِ کتاب، آن را معرفی کنم!)

+ من مسئولیتی در قبالِ تفکر و عقیده ی نویسندگان، خارج از دنیای کتاب ها ندارم!

آیدی اینستاگرام: fatemeh.mortazavinia

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فرشته ای در برهوت» ثبت شده است

۱۰ مرداد ۹۸ ، ۰۵:۰۴

دستِ خدا

«چرا رسول خدا در غدیر قرآن را بالا نبُرد؟! چرا دست علی را بالا برد؟!» 

کسی حرفی برای گفتن نداشت. رسول ادامه داد: «دست علی بالا رفت، چون دستِ علی دستِ قرآن است. دستِ علی دستِ خداست. دستِ علی دستِ هدایت است. کسی که دست علی را با طناب ببندد، انگار دستِ هدایتِ خدا را با طناب بسته! و این همان کلام رسول خداست که فرمودند علی مع الحق والحق مع علی.» 

شیخ مالک گفت: «دستِ خدا؟! آیا این تعبیر کفر نیست؟!» 

رسول گفت: «این تعبیری است که خلیفه دوّم برای امیرالمؤمنین به کار برده است. در حج جوانی برای زنی مزاحمت ایجاد کرد و امام علی او را دید و با ضربه ای او را از زنِ بیچاره دور کرد. جوان با گستاخی رفت پیشِ خلیفه دوّم و ماجرا را تعریف کرد و گفت: علی مرا با کتک از خانه خدا دور کرده است. خلیفه دوّم گفت: چشم خدا تو را دید و دستِ خدا تو را زد.» 


+ فرشته ای در برهوت - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا
۰۹ مرداد ۹۸ ، ۰۲:۲۹

قرآن و هدایتِ معصومین

«قرآن برای هدایتِ مردمان کافی نیست.» 

شیخ مالک گفت: «چگونه کافی نیست؟! قرآن کامل ترین کتابِ مقدّسِ تمام عالم است.» 

رسول گفت: «اگر قرآن کامل ترین کتابِ تمامِ عالم است به من بگویید کجای قرآن نوشته است که نماز صبح دو رکعت است؟» 

شیخ مالک حرفی برای گفتن نداشت. می دانست که درباره دو رکعت خواندنِ نمازِ صبح آیه ای در قرآن نیامده است. عبدالحمید و عبدالله در انتظار به شیخ مالک نگاه کردند و او همچنان ساکت بود. رسول ادامه داد: «ما نمازِ صبح را دو رکعت می خوانیم چون رسولِ خدا فرموده اند. پس تمامِ دین در قرآن نیست، و اگر باید برای ما قابل کشف و فهم نیست. دینِ خدا را حجّتِ خدا می تواند به مردم بیاموزد! حالا شما می گویید بعد از مرگِ پیامبر خداوند حجّتی و امامی و هدایتگری ندارد؟! قرآن سبب هدایت خواهد بود امّا نه هدایتِ همه، بلکه هدایتِ متقین، یعنی کسانی که به جانشینانِ رسولِ خدا که دوازده امام هستند اعتقاد دارند.» 

شیخ مالک سری تکان داد و گفت: «این نیز ادعای شیعیان است که می گویید قرآن همه را هدایت نمی کند.» 

رسول گفت: «نه اتفاقاً کلامِ خود خداست. در ابتدایِ سوره بقره آمده است که قرآن سبب هدایت متقین است، یعنی سبب هدایتِ همه نیست.» 

شیخ مالک حرفی نزد. رسول ادامه داد: «یعنی این طور نیست که یک نفر بیاید و قرآن را باز کند و بعد هدایت شود! هدایت دستِ خود خداست که از طریقِ حجّت خدا و فرستاده خدا محقق می شود. اگر قرار بود سنّت خداوند هدایت با کتاب باشد، پس پیامبرانِ قبلی را برای چه فرستاد؟ خب برای مردمانِ قبلی هم کتابی مثل قرآن می فرستاد. اگر ادعای شما درست باشد و قرآن سبب هدایتِ همه مردم باشد، پس باید همه را به یک راه دعوت کند! پس حالا به من بگویید چرا شما برادرانِ اهل سنّت چهار دسته اید؟ چرا به چهار راه مختلف رفته اید و با هدایتِ قرآن به یک دسته و یک امّت واحد تبدیل نشده اید؟!» 


+ فرشته ای در برهوت - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا
۰۸ مرداد ۹۸ ، ۱۸:۴۹

معرفی امام علی علیه السلام

«آیا شما ادعا  ندارید که در غَدیر رسولِ خدا دستانِ علی را بالا بُرد و او را به عنوان خلیفه و جانشینِ خود انتخاب کرد؟» 

رسول با خونسردی گفت: «این کارِ رسولِ خدا نبود.» 

شیخ مالک با تعجّب بیشتری پرسید: «کارِ رسولِ خدا نبود؟ پس کارِ که بود؟» 

رسول گفت: «کارِ خودِ خدا بود. امام علی را خدا برای جانشینیِ پیامبر انتخاب کرد.» 

عبدالحمید و عبدالله با تعجّب به هم نگاه کردند. عبدالله سیگار را میان دندان هایش فشرد و بعد دودش را داد بیرون. رسول گفت: «پیامبر دستِ امام علی را به دستورِ خدا بالا بُرد. این کار آن قدر مُهم بود که اگر پیامبر آن را انجام نمی داد، انگار رسالتش ناتمام می ماند. می دانید این حرف یعنی چه؟! یعنی تمامِ پیامبریِ رسولِ خدا یک طرف و معرفیِ امام علی به عنوانِ امام یک طرف!» 


+ فرشته ای در برهوت - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا
۰۷ مرداد ۹۸ ، ۰۰:۰۴

سجده کردن

«سجده هم فقط مخصوصِ خداست و شما شیعه های افراطی جلوی بارگاهِ امام علی و امامانِ دیگرتان سجده می روید. این را که نمی توانی کتمان کنی، توی همین تلویزیون خودم بارها دیده ام.» 

رسول لبخندی زد و گفت: «این کار اسمش سجده نیست. شاید کسی از ما به خاطر ارادت فراوان و از روی علاقه و تواضع، خودش را جلویِ بارگاهِ امامان معصوم بر زمین بیندازد و سر و صورت و پیشانی اش را بر خاک بگذارد، امّا این کار سجده کردن آن هم به معنایِ پرستش نیست. شیعه خداپرست است. امام پرست نیست و نبوده. زیارتنامه هایِ امامانِ معصوم را نگاه کنید. تمام زیارتنامه ها با اقرار به توحید و یگانگیِ خدا و بی شریک بودنِ خدا آغاز می شود. شیعه، امام معصوم را بنده خدا می داند؛ بنده برگزیده خدا. تازه مگر شما از نیّت قلبیِ این آدم هایی که در حرمِ امامان معصوم خود را به خاک می اندازند باخبرید؟ این عتبه بوسی ها و این تکریم ها و خاک بوسیِ مزار امامانِ معصوم، فقط از روی تواضع و به معنایِ پذیرشِ مقامِ والایِ ایشان است. البته این را هم بگویم که سجده پرستش فقط مخصوصِ خداست، امّا ما سجده هایِ دیگری نیز داریم که به معنایِ پرستش نیست. مانند سجده ملائکه بر حضرت آدم، یا سجده برادران یوسف برابر حضرت یوسف که این سجده ها هر دو در قرآن آمده است.» 

عبدالحمید یکّه خورد. انگار این استدلال غافلگیرش کرد. 

رسول ادامه داد: «همان کسی که ملائکه را امر کرد به سجده بر آدم، ما را هم امر کرده به اطاعت محض و مودّت و تکریم امامان معصوم.»


+ فرشته ای در برهوت - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا
۰۶ مرداد ۹۸ ، ۱۵:۵۵

علی

عبدالحمید پرسید: «اسم پدرت چیست؟» 

رسول گفت: «علی.» 

عبدالحمید سری تکان داد و گفت: «باز هم علی. همه جا علی. انگار میانِ شما شیعه ها همیشه پایِ یک علی وسط است. اسم پدربزرگت چیست؟» 

رسول لبخندی زد و گفت: «اسم او هم علی ست.» 

عبدالحمید با تعجّب و حیرت نگاهش کرد و با صدای بلندی گفت: «هر دو علی؟ هم پدر و هم پسر؟» 

رسول گفت: «بله. چه اشکالی دارد؟ اتفاقا از امام حسین علیه السلام سؤال کردند که چرا اسم تمام پسرهایت را علی گذاشته ای؟ امام جواب دادند اگر خدا پسرهای بیشتری به من می داد، من اسم تمام شان را علی می گذاشتم. از شدّت علاقه زیاد به پدرشان امام علی علیه السلام.» 

عبدالحمید همان طور که حواسش به جاده بود، لبخندی زد و گفت: «باز خوب است اسم تو را رسول گذاشتند.» 

رسول بی آنکه به عبدالحمید نگاه کند، گفت: «اسم من هم توی شناسنامه علی است. بچه های دانشگاه رسول صدایم می زنند.» 

عبدالحمید دهانش از تعجّب باز ماند. سری تکان داد و گفت: «پس این که می گویند شیعه ها علی را می پرستند چندان هم بیراه نیست!» 

رسول گفت: «پرستشِ غیرِ خدا کفر است. هر شخصی که امام علی را بپرستد، یا او را خدا بداند، ما آن شخص را کافر و مرتد می دانیم. پرستش تنهای تنها مخصوص خداست، نه هیچ کس دیگر.» 


+ فرشته ای در برهوت - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا
۰۵ مرداد ۹۸ ، ۰۶:۰۶

غدیر و وحدت اسلامی

عبدالحمید سری تکان داد و گفت: «غدیر هیچ ربطی به وحدت اسلامی ندارد.» 

رسول گفت: «ربط دارد. خیلی هم ربط دارد. قرآن هم همین را می گوید.» 

عبدالحمید که معلوم بود روی قرآن حساس است، سر چرخاند طرفش و گفت: «قرآن؟» 

«بله. قرآن.» 

عبدالحمید پرسید: «قرآن چه می گوید.» 

رسول گفت: «در قرآن آمده است که به حبل الله چنگ بزنید و متفرّق نشوید. حبل الله یعنی ریسمان الهی. حالا این ریسمان الهی چیست که خدا از ما خواسته به آن چنگ بزنیم و متفرّق نشویم. در تفاسیر شیعه و تفاسیر اهل سنّت آمده است که منظور از حبل الله امام علی علیه السلام است.» 

عبدالحمید با تعجّب گفت: «من چیزی در این باره نخوانده و نشنیده ام.» 

رسول گفت: «ملاک حق بودن یک مطلب، گوش و چشمِ شما، و گوش و چشمِ من نیست. باید تحقیق کرد و حقیقتِ دین را پیدا کرد.»


+ فرشته ای در برهوت - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا
۰۴ مرداد ۹۸ ، ۲۱:۵۳

خواستگاری

رسول به عبدالحمید نگاه کرد و گفت: «برای حضرتِ فاطمه هم خیلی ها رفتند خواستگاری. شما که تاریخ خوانده اید باید بدانید که جنابِ خلیفه اوّل و خلیفه دوّم هم جزو آن خواستگارها بودند.» 

عبدالحمید سری تکان داد و گفت: «بله. خوانده ام.» 

رسول گفت: «امّا رسول خدا دخترش فاطمه را به آن دو نفر نداد. سرانجام حضرتِ فاطمه نصیب امام علی علیه السلام شد. شاید چون رسول خدا هم دخترش را داده به کسی که با خودش هم عقیده و هم کیش باشد! و نخواسته آدمی که از عقیده و کیش او نیست را به دامادی بگیرد.» 

عبدالحمید اصلا انتظار این حرف را نداشت. اخم هایش رفت توی هم و گفت: «حالا این ها چه ربطی داشت به موضوعِ حرفِ ما؟» 

رسول گفت: «توی روایات آمده است که همسرِ حضرتِ فاطمه را خودِ خدا انتخاب کرده است. یعنی آن هایی که برای خواستگاری آمدند و رد شدند، در اصل توسّطِ خود خدا جوابِ رد شنیده اند. و اگر امام علی انتخاب شده، این انتخاب در اصل انتخابِ خدا بوده.» 

عبدالحمید سری تکان داد و چیزی نگفت. از حاضرجوابی رسول چندان خوشش نیامده بود، امّا حرف رسول هم حرفی نبود که بشود ساده و بی تفاوت از کنارش گذشت. 


+ فرشته ای در برهوت - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا
۰۳ مرداد ۹۸ ، ۱۷:۱۹

لقب امیرالمؤمنین

نیم نگاهی به رسول انداخت و با لبخند گفت: «حالا چرا می گویی امیرالمؤمنین؟ بگو امام علی. مثل ما که می گوییم امام علی. یا مثل خودتان که می گویید امام حسن، امام حسین، امام رضا.» 

رسول که نگاهش به جاده بود گفت: «به ما امر شده بگوییم امیرالمؤمنین، ما هم اطاعت می کنیم و می گوییم امیرالمؤمنین. توی تمام امامانِ دوازده گانه ما تنها به امام علی علیه السلام لقبِ امیرالمؤمنین می دهیم. تازه این لقب را هم خود خدا به امام علی داده و ما فقط اطاعت امر می کنیم.» 

عبدالحمید با تعجّب به رسول نگاه کرد و گفت: «امّا من چنین امری از خداوند به گوشم نخورده.» 

رسول گفت: «احتمالاً از چشم شما پنهان مانده، چون این مطلب توی کتاب های شما هم آمده! در روایت آمده است که رسول خدا فرموده اند وقتی می خواهید به علی سلام دهید، او را امیرالمؤمنین خطاب کنید و این لقبی است که خدا برای علی قرار داده است.» 

عبدالحمید گفت: «این همه خلیفه عباسی بودند که لقب شان امیرالمؤمنین بوده. این را که نمی توانی انکار کنی، می توانی؟» 

رسول گفت: «خب آن ها خودشان این لقب را به خود داده اند. درست مثل این که پادشاهِ ظالمی به مردم امر کند که باید مرا عادل صدا بزنید. لقبِ امیرالمؤمنین هنگامی ارزش دارد که آن را خدا به انسان عطا کند. خدا هم در تمام انسان های عالم از حضرت آدم تا آخرین شخصی که بیاید روی زمین، این لقب را به امام علی داده است.»


+ فرشته ای در برهوت - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا