کتابخانه یاس 📚

درباره بلاگ
کتابخانه یاس 📚

"کتابخانه یاس" بریده هایی است، از کتاب هایِ خوبی که خوانده ام! (ممکن است با تمامِ عقائدی که در کتابی عنوان میشود، موافق نباشم! و صرفا به دلیلِ خوب بودنِ اکثرِ مطالبِ کتاب، آن را معرفی کنم!)

+ من مسئولیتی در قبالِ تفکر و عقیده ی نویسندگان، خارج از دنیای کتاب ها ندارم!

آیدی اینستاگرام: fatemeh.mortazavinia

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۴۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مجید پورولی» ثبت شده است

۰۶ بهمن ۰۰ ، ۰۸:۵۱

سخاوت

سخاوت ندامت ندارد!

 

+ کتاب مخفی - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا
۰۵ بهمن ۰۰ ، ۰۸:۴۹

دینِ محمد، علیست!

«دین محمد علی ست! اسلام و خدا بهانه است! من جز مدح علی از این مرد نشنیدم! حرف از این عجیب تر؟! یکبار میان ما نشسته بود که علی وارد شد. محمد به احترام علی از جای برخاست! می فهمید؟! محمد که تمام عرب به احترامش از جای برمی خیزند، برای علی از جایش بلند شد و تمام قد ایستاد! او را به آغوش گرفت و گفت: «اگر کسی خدا را به اندازه نوح عبادت کند! و به اندازه سنگینی کوه احد در راه خدا طلا انفاق کند، و اگر هزار بار با پای پیاده به حج برود و میان صفا و مروه مظلومانه کشته شود! دین او پذیرفته نیست اگر که علی را نخواهد و نپذیرد!»
به همراهانش نگاه می کند.
«عجیب نیست؟! عبادت نوح. به اندازۀ اُحد طلا. علی را با این ها مقایسه کرد. نه فقط علی را. اعتقاد به علی را.»

 

+ کتاب مخفی - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا
۲۶ مرداد ۹۸ ، ۰۸:۲۶

لایق

حقیقت همین است که اگر خداوند،

امیرالمؤمنین را خلق نکرده بود،

در تمام تاریخ بشریت – هرگز – هیچ کسی،

لایق همسری برای فاطمه نبود.

 

+ خانه ای را آتش زدند - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا
۲۵ مرداد ۹۸ ، ۰۷:۵۸

وحدت یعنی...

مردی غریبه با چهره ای پنهان به میان جمعیّت آمد و گفت: «بگو مگو و اختلاف را کنار بگذارید.

وحدت مسلمانان را خراب نکنید. 

چه فرقی می کند که علی خلیفه باشد یا ابوبکر؟! 

به فکر اتحاد مسلمانان باشید. 

نگذارید مسلمانان پراکنده و فرقه فرقه شوند!»

مرد دیگری گفت: «چه می گویی؟! وحدت یعنی جمع شدن دور علی، 

وحدت یعنی همدردی با فاطمه، 

وحدت یعنی همان خطبه غدیر،

وحدت یعنی احترام به دستور خدا و اطاعت کردن از علی!» 

مرد دیگری گفت: «یادم هست که رسول خدا گفت که علی راه هدایت است.» 

دیگری گفت: «آری. رسول خدا گفت علی «صراط المستقیم» است.» 

پیرمردی با تعجب گفت: «پس چرا ابوبکر انتخاب شده؟! ابوبکر که خودش در غدیرخم بود و دید که رسول خدا دست علی را بالا برد! چگونه ابوبکر این اتفاق بزرگ و مهم را فراموش کرده؟!» 

کسی جوابی برای این سؤال نداشت.

 

+ خانه ای را آتش زدند - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا
۲۴ مرداد ۹۸ ، ۰۷:۵۶

بی خبری

در مذهب شیعه «بی خبری» قابل پذیرش نیست!

بی خبری از گرسنگی همسایه

بی خبری از اندوه یک مؤمن

بی خبری از انسانی که بیمار شده

بی خبری از خویشاوندان

و البته بزرگ ترین بی خبری، 

بی خبری نسبت به امامان معصوم است.

 

+ خانه ای را آتش زدند - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا
۲۳ مرداد ۹۸ ، ۲۰:۰۸

چگونه...؟!

آخر چگونه ممکن است دختر پیامبری را کتک بزنند، 

و باقی مسلمانان سکوت کنند؟!

 

+ خانه ای را آتش زدند - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا
۲۲ مرداد ۹۸ ، ۰۷:۲۴

در کجای دنیا...؟!

چه کسی میخ در را به سینه ایشان فرو کرد؟! 

چه کسی به ایشان سیلی زد؟! 

چه کسی با لگد ایشان را زد؟! 

مگر حضرت فاطمه باردار نبودند؟! 

مگر نوزاد معصومی در شکم نداشتند؟! 

در کجای دنیا زن بارداری را ظالمانه کتک می زنند؟!

 

+ خانه ای را آتش زدند - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا
۲۱ مرداد ۹۸ ، ۰۵:۳۰

دنیا تکان نخورد...

مادری را کتک زدند، دنیا تکان نخورد! 
خانه ای را آتش زدند، دنیا تکان نخورد!

 

+ خانه ای را آتش زدند - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا
۱۰ مرداد ۹۸ ، ۰۵:۰۴

دستِ خدا

«چرا رسول خدا در غدیر قرآن را بالا نبُرد؟! چرا دست علی را بالا برد؟!» 

کسی حرفی برای گفتن نداشت. رسول ادامه داد: «دست علی بالا رفت، چون دستِ علی دستِ قرآن است. دستِ علی دستِ خداست. دستِ علی دستِ هدایت است. کسی که دست علی را با طناب ببندد، انگار دستِ هدایتِ خدا را با طناب بسته! و این همان کلام رسول خداست که فرمودند علی مع الحق والحق مع علی.» 

شیخ مالک گفت: «دستِ خدا؟! آیا این تعبیر کفر نیست؟!» 

رسول گفت: «این تعبیری است که خلیفه دوّم برای امیرالمؤمنین به کار برده است. در حج جوانی برای زنی مزاحمت ایجاد کرد و امام علی او را دید و با ضربه ای او را از زنِ بیچاره دور کرد. جوان با گستاخی رفت پیشِ خلیفه دوّم و ماجرا را تعریف کرد و گفت: علی مرا با کتک از خانه خدا دور کرده است. خلیفه دوّم گفت: چشم خدا تو را دید و دستِ خدا تو را زد.» 


+ فرشته ای در برهوت - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا
۰۹ مرداد ۹۸ ، ۰۲:۲۹

قرآن و هدایتِ معصومین

«قرآن برای هدایتِ مردمان کافی نیست.» 

شیخ مالک گفت: «چگونه کافی نیست؟! قرآن کامل ترین کتابِ مقدّسِ تمام عالم است.» 

رسول گفت: «اگر قرآن کامل ترین کتابِ تمامِ عالم است به من بگویید کجای قرآن نوشته است که نماز صبح دو رکعت است؟» 

شیخ مالک حرفی برای گفتن نداشت. می دانست که درباره دو رکعت خواندنِ نمازِ صبح آیه ای در قرآن نیامده است. عبدالحمید و عبدالله در انتظار به شیخ مالک نگاه کردند و او همچنان ساکت بود. رسول ادامه داد: «ما نمازِ صبح را دو رکعت می خوانیم چون رسولِ خدا فرموده اند. پس تمامِ دین در قرآن نیست، و اگر باید برای ما قابل کشف و فهم نیست. دینِ خدا را حجّتِ خدا می تواند به مردم بیاموزد! حالا شما می گویید بعد از مرگِ پیامبر خداوند حجّتی و امامی و هدایتگری ندارد؟! قرآن سبب هدایت خواهد بود امّا نه هدایتِ همه، بلکه هدایتِ متقین، یعنی کسانی که به جانشینانِ رسولِ خدا که دوازده امام هستند اعتقاد دارند.» 

شیخ مالک سری تکان داد و گفت: «این نیز ادعای شیعیان است که می گویید قرآن همه را هدایت نمی کند.» 

رسول گفت: «نه اتفاقاً کلامِ خود خداست. در ابتدایِ سوره بقره آمده است که قرآن سبب هدایت متقین است، یعنی سبب هدایتِ همه نیست.» 

شیخ مالک حرفی نزد. رسول ادامه داد: «یعنی این طور نیست که یک نفر بیاید و قرآن را باز کند و بعد هدایت شود! هدایت دستِ خود خداست که از طریقِ حجّت خدا و فرستاده خدا محقق می شود. اگر قرار بود سنّت خداوند هدایت با کتاب باشد، پس پیامبرانِ قبلی را برای چه فرستاد؟ خب برای مردمانِ قبلی هم کتابی مثل قرآن می فرستاد. اگر ادعای شما درست باشد و قرآن سبب هدایتِ همه مردم باشد، پس باید همه را به یک راه دعوت کند! پس حالا به من بگویید چرا شما برادرانِ اهل سنّت چهار دسته اید؟ چرا به چهار راه مختلف رفته اید و با هدایتِ قرآن به یک دسته و یک امّت واحد تبدیل نشده اید؟!» 


+ فرشته ای در برهوت - مجید پورولی کلشتری

فاطمه مرتضوی نیا