کتابخانه یاس 📚

درباره بلاگ
کتابخانه یاس 📚

"کتابخانه یاس" بریده هایی است، از کتاب هایِ خوبی که خوانده ام! (ممکن است با تمامِ عقائدی که در کتابی عنوان میشود، موافق نباشم! و صرفا به دلیلِ خوب بودنِ اکثرِ مطالبِ کتاب، آن را معرفی کنم!)

+ من مسئولیتی در قبالِ تفکر و عقیده ی نویسندگان، خارج از دنیای کتاب ها ندارم!

آیدی اینستاگرام: fatemeh.mortazavinia

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
۲۸ آذر ۹۸ ، ۱۰:۰۰

به دِل دیدن

گفتیم: «آیا طلب دیدار کسی را کردن بی حرمتی به شأن اوست؟»

گفت: «اگر آن کس بسیار فراتر از دیدار ما باشد، آری، طلب دیدار او بی حرمتی است.»

گفتیم: «پس شنیدن صدایش را چگونه توجیه می کنی؟»

گفت: «اگر او اراده کرده است صدایش شنیده شود، از عهده ی ما خارج است، اما این که ما اراده ی دیدن او را کنیم، حرفی دیگر است.»

گفتیم: «آیا دیدار او ایمان ما را محکم تر نخواهد کرد؟»

به تندی پیش آمد، و ما از هجوم بادی پس رانده شدیم و اگر جامه مان را سخت به دور خود نمی پیچیدیم، از تن مان پر می کشید. فریاد زد: «راستی که اگر دلی بیمار نداشتید، از دیدار معجزات او به ایمانی دست می یافتید که به استحکام آسمان بی ستون باشد.»

گفتیم: «گفتن این حرف برای تو که او را می بینی، آسان است، اما برای ما نه.»

آن چنان بر ما هجوم آورد که توفانی درختان را از ریشه بر می کند. به زمین افتادیم. فریاد کشید: «این ادعای شما دروغی بس بزرگ است، زیرا چشمان من نیز قادر به دیدار او نیست، نه چشمان من که هیچ چشمی. من خدا را به دل خویش می بینیم.» و آرام شد.

گفت: «شما نیز برای آن که او را ببینید، دل بیمارتان را شفا بخشید.»

چنان نرم سخن گفتیم که بعید می دانستیم بشنود: «آیا تو خود در اندیشه ی دیدار او نمی سوزی؟»

به آرامش وزش نسیمی گفت: «چگونه می سوزم وقتی به دل می بینمش؟» 

 

+ موسای عیسی - علی مؤذنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی