۰۵ دی ۹۸ ، ۱۱:۴۲
دردِ عَلَم
در روستای پدری علم خیلی محترم بود. اول محرم خانواده هایی که صاحب علم بودند آن را تحویل می گرفتند و با احترام می آوردند خانه. علم ده روز با احترام در خانه نگهداری می شد، مثلاً در گنجه یا پستویی دور از دسترس. بی سوادترین آدم ها هم می دانستند پرستیدن علم شرک است اما احترام این چوب تزیین شدۀ سه متری در خانه ها به حدی بود که بچه ها را از سر و صدا کردن در اتاقی که علم در آن بود منع می کردند. می گفتند «علم این روزها درد داره». آن لحظه ای که جوان های علمدار با بغض اشعار سوزناکی را از زبان ابوالفضل می خواندند، دردِ علم باورپذیر می شد.
+ رست خیز (کآشوب 2) - دبیر مجموعه: نفیسه مرشدزاده