۰۸ خرداد ۹۹ ، ۱۸:۳۵
نماز نیست که!
هلنا کنار ستونی روی صندلی نماز می خواند و ننه ترلان زل زده است به او. «این پول دارها از بس رو میز و صندلی می شینن، نمازشونم همون جا می خونن! آخه این نماز بی مُهر چیه که رو صندلیم بخوای بخونیش!»
«لابد پاش درد می کنه.»
«مگه چقد سن داره که پاش درد بگیره؟ از بمانعلی که بزرگ تر نیست! اونم پا درد داره. دکتر به هر دومون گفت رو صندلی نماز بخونیم، اما حرف شو گوش نگرفتیم. نمازی که به خاطر خدا رو زمین نیفتی که نماز نیست.»
+ ماهی ها پرواز می کنند - مریم بصیری