۰۷ بهمن ۹۸ ، ۰۸:۲۱
شیرین ترین خواب
پیامبر شبانه می بایست از مکه هجرت می کرد، در آن زمان که چهل کافر قداره بند دور تا دور خانۀ او را در محاصره داشتند و چهل شمشیر خون آشام لحظه می شمردند تا خون او را به تساوی میان خویش، تقسیم کنند. پیامبر، ایثارگری می طلبید تا در جای خویش بخواباند و کفار را ناکام بگذارد. آن ایثارمنش هیچکس جز پدر شما، علی بن ابیطالب نمی توانست باشد، وقتی پیامبر به او اشارت فرمود و از او نظر خواست. او نپرسید: «من چه می شوم؟»
عرضه داشت: «شما به سلامت می مانید؟»
پیامبر فرمود: «آری، پسرعموی گرامی ام.» و وقتی دل ما، از هول و اضطراب، قرار نداشت، علی شیرین ترین خواب عمرش را آن شب به رختخواب پیامبر، هدیه کرد.
+ کشتی پهلو گرفته - سید مهدی شجاعی