کتابخانه یاس 📚

درباره بلاگ
کتابخانه یاس 📚

"کتابخانه یاس" بریده هایی است، از کتاب هایِ خوبی که خوانده ام! (ممکن است با تمامِ عقائدی که در کتابی عنوان میشود، موافق نباشم! و صرفا به دلیلِ خوب بودنِ اکثرِ مطالبِ کتاب، آن را معرفی کنم!)

+ من مسئولیتی در قبالِ تفکر و عقیده ی نویسندگان، خارج از دنیای کتاب ها ندارم!

آیدی اینستاگرام: fatemeh.mortazavinia

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
۳۰ بهمن ۹۸ ، ۱۳:۲۸

چه کسی ایشان را کشته است؟!

زنی پیش می آید و به بچه های کوچکتر کاروان، به تصدق، نان و خرما می بخشد. تو زخم خورده و خشمگین، خود را به بچه ها می رسانی، نان و خرما را از دستشان می ستانی و برمی گردانی و فریاد می زنی: «صدقه حرام است بر ما.»

پیرمردی زمینگیر با دیدن این صحنه، اشک در چشم هایش حلقه می زند، بغض، راه گلویش را می بندد و به کنار دستی اش می گوید: «عالم و آدم از صدقه سر این خاندان، روزی می خورند. ببین به کجا رسیده کار عالم که مردم به اینها صدقه می دهند.»

همین معرفی های کوتاه و ناخواستۀ تو، کم کم وِلوله در میان خلق می اندازد: «یعنی اینان خاندان پیامبرند؟!»

«از روم و زنگ نیستند؟!»

«خارجی نیستند؟!»

«این زن، همان بانوی بزرگ کوفه است؟!»

«اینها بچه های محمد مصطفایند؟!»

«این زن، دختر علی است؟!»

پچ پچ و وِلوله اندک اندک به بُغض بدل می شود و بغض به گریه می نشیند و گریه، رنگ مویه می گیرد و مویه ها به هم می پیچد و تبدیل به ضجّه می گردد. آنچنانکه سجّاد، متعجب و حیرت زده می پرسد: «برای ما گریه و شیون می کنید؟ پس چه کسی ما را کشته است؟»

 

+ آفتاب در حجاب - سید مهدی شجاعی

نظرات  (۱)

۳۰ بهمن ۹۸ ، ۱۴:۰۲ مهران بیان

فکر کنم کار پول بوده 

پاسخ:
مهم تر از ثروت، قدرت و حریص بودن به جاه و مقام بوده!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی